هو اللّه
الهی الهی تری احبّتک المنجذبين الی ملکوتک الابهی و المتأجّجين الضلوع و الاحشاء المتوقّدين بنار محبّتک المتسعّرة فی سدرة السيناء الخاضعين لکلمتک العلياء الخاشعين لامرک بين الوری الصادعين بما امرت به فی الصحف والالواح البارعين فی اعلاء کلمتک الصادعين بعظيم موهبتک. ربّ انّهم طموا کامواج الطمطام و هاجوا کهياج الارياح اللواقح و استفزّتهم نفحاتک بين البرايا و ظهروا ظهور الخفايا من الزوايا و نادوا باسمک جهاراً و دعوا الی محبّتک عشيّاً و ابکاراً. تراهم رکّعاً سجّداً خضّعاً خشّعاً بباب احديّتک ذلاً و انکساراً و قاوموا الّذين غفلوا عن ذکرک علوّاً و استکباراً. ربّ انّک لتعلم بانّ عبدک هذا يرتّل منهم آيات الرضا عشيّاً و ابکاراً و يندلع لسانه بشکرهم غدوّاً و آصالاً. لک الحمد يا سابق النعم علی ما وفّقتهم علی خدمتک. و أيّدتهم بعبوديّتک فائزين بمعرفتک ثابتين علی محبّتک متمنّين فضلک و رحمتک ربّ انّ هؤلاء طيور أوج العرفان انبت اباهر القوّة و القدرة فی جناحهم حتّی يطيروا الی الذروة العليا الغاية القصوی فضاء لا يتناهی و اجعلهم اشجاراً باسقة و الوية خافقة و حياضاً دافقة و رياضاً مؤنّقة و جبالاً شاهقة لا تزلزلها الارياح و لو کانت عاصفة قاصفة لاعجاز نخل خاوية و ايّدهم فی کلّ الشؤون و الاحوال و انلهم کؤوس الآمال الطافحة بالصهباء فی ملکوت الجمال. انّک أنت الحنون انّک انت الرؤف انّک أنت العزيز المتعال.
ای ياران عبدالبهاء الآن در دامنه کوه کرمل در جوار مقام اعلی بذکر شما مألوفم و بياد شما در نهايت روح و ريحان. زيرا از جوش و خروش جديد و سعی مشکور بینظير که بتازگی در طهران پديد شده و نار محبّت اللّه شعله باوج اعلی زده در نهايت وجد و سرورم آن مرز و بوم موطن مقدّس حضرت مقصود است. لهذا بايد مرکز سنوحات رحمانيّه گردد و از آن مدينه مبارکه انوار محبّت اللّه بسائر جهات سطوع نمايد و نفحات قدس انتشار يابد و زلزله بارکان تقاليد قديمه اندازد و اساس افکار پوسيده براندازد.
باری در صبح و شام و جوف ليالی و ايّام تضرّع بحضرت رحمان نمايم که هر دم قوّتی جديد و موهبتی بديع و غليانی شديد ظهور و بروز نمايد.
جناب ميرزا صبحی بجهت شما آنچه بايد بکوشد کوتاهی ننمود لسان بستايش شما آراست که هر يک ازين احبّاء سزاوار شمول عنايت از ملکوت ابهی و شايان فيوضات نامتناهی از ملأ اعلی. و عليهم البهاء الابهی حيفا ١ ربيع اوّل ١٣٣٨ عبدالبهاء عباس