جناب زائر حاجی محمّد رضای همدانی عليه بهاء اللّه الابهی

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

جناب زائر حاجی محمّد رضای همدانی عليه بهاء اللّه الابهی

هُو اللّه

ای زائر ارض مقدّس، هزاران هزار اسرائيل باين اقليم جليل شتافتند تا بهره و نصيب از فيض حضرت قدير برند. باديه‌ها پيمودند تا بسر منزل مقصود رسيدند. ولی جز در و ديوار چيزی نديدند. ايّامی زيستند و گريستند و ناله و فغان نمودند و در دريای احزان غريق گشتند نوميد شدند و خويشرا بآينده نويد دادند. باری دو هزار سال است که چنين ميرود و نهايت آمال تجديد معبد سليمانست که پسی ديوار ويران او ناله و ندبه مينمايند و گريه و نوحه ميکنند و مويه و زاری مينمايند که اين ديوار کی پايدار گردد و حال آنکه اين سنگ و گلست نه جان و دل بايد قدس الاقداسرا در جهان جان و دل تأسيس نمود. آب و گل چه اهمّيّتی دارد اندکی دقّت نمائيد اين کون نامتناهی هزاران هزار امثال اين بنيان را ديده و جميع بمرور دهور بی نام و نشان گشته ولکن قدس الاقداس دل و جان باقی و بر قرار در فکر آن بايد بود. بلی اين مواقع محترمست و شايان و سزاوار زيارت و تبرّک بآن زيرا اين آب و گل آثار آن جان و دل و دليل بر آن ولی جميع از آن آيت هدی و موهبت کبری غافل و کلّ دلبسته بآب و گلند جسم را می‌پرستند و از روح بيخبرند، معتکف بزجاجند و منحرف از سراج، از مغز بی‌بهره‌اند پوست را ميپرستند. امّا من نيز آهنگ زيارت آن مواقع مقدّسه دارم تا رائحه معطّره انبيای بنی اسرائيل را از آن آثار استشمام نمايم و ايّامی را بياد آن بزرگواران گذرانم ولی ملتفت و متوجّه آن جانهای پاکم نه جسمهای خاک زيرا آن جانهای پاک از حيّز غيب نور می‌افشانند. و اين جسمهای خاک دلالت بر آن جانهای پاک ميکنند. جميع احبّای بهائيانرا از قبل من فرداً فرداً تحيّت ابدع ابهی ابلاغ دار بجان همه را مشتاق و شکوه از فراق مينمايم. و عليکم البهاء الابهی ١٠ربيع الاوّل ١٣٣٨ ع‌ع


منابع
محتویات