هو اللّه
ای متحرّی حقيقت، نامه شما رسيد. مرقوم نموده بودی که آقا ميرزا احمد خان يزدانی شرحی از امر بهاءاللّه از برای شما بيان نمود همان است که مرقوم نمودی. که بهائيت حقيقت است. و اين نسبتهای ديگر بالنسبه ببهائيت مجاز محض، نتائج عظيمه ندارد. هر چند در انظار اساس دارد ولی مانند شجر بی ثمر است. چه بسيار اشجار که بظاهر عظيم است و سايه ئی میافکند. ولی ثمر ندارد. عاقبت از ريشه برافتد چنانکه ملاحظه نموده و می نمائيد. ولی اساس الهی شجری است که بر شرق و غرب سايه افکنده. و در هر دم نتائج عظيمه بخشد چنانکه تا بحال تجربه شده است.
مرقوم نموده بودی. چگونه ميشود که حکومت غير عادله را اطاعت و متابعت نمود. مقصد از حکومت متبوعه حکومت عادله است که محافظت حقوق عموم بشر مینمايد. و حکومت مشروطه است که در تحت قوانين متينه است.
مرقوم نموده بودی که چگونه میتوان حياتی بعد از ممات تصوّر کنيم. حالات بعد از ممات بتصوّر نيايد ولی ملاحظه نما واضح است که انسان از عالم جماد آمده است. چون در عالم جماد بود تصوّر عالم نبات ممکن نبود. پس بعالم نبات انتقال کرد. در عالم نبات تصوّر عالم حيوان نمیتوانست. پيش از انتقال از عالم حيوان بعالم انسان تصوّر حيات عقل و هوش انسان نمی نمود. يعنی مستحيل بود. هيچ خبر نداشت. الآن اين خاک و اين اشجار ابداً از عالم حيوان و انسان خبر ندارند و تصوّر نميتوانند بکنند انکار محض ميکنند. امّا عالم انسان تأييد عالم حيوان میکند و معاونت عالم نبات میکند ولی عالم نبات خبر ندارد.
و همچنين عالم انسان از عالم ملکوت خبر ندارد بکلّی جاهل است. لکن ارواح ملکوتيّه در عالم انسان تأثير دارند. ملاحظه کن که چقدر مسئله واضح است با وجود اين اغلب علما و دانايان عالم بکلّی از اين معنی بيخبر ولکن اين مسخّرين ارواح از عالم تفکّر صحبت ميدارند. ولی نفسی ملکوتی که از عالم الهی با خبر ديده بصيرتش باز و از عالم طبيعت منسلخ و بقوّت معنويّه فائز آن از عالم الهی و از عالم ارواح با خبر. و حقيقت روح مجرّد است جسم نيست متحيّز نيست محلّی را اشغال نمیکند. قدر ميرزا احمد خان را بدانيد که او اين بشارت کبری را بشما رسانيد. از الطاف الهی خواهم که در آن اقليم انوار ملکوت برافروزد. و آيات الهی ترتيل گردد. نفوسی مبعوث شوند که آنان مثل پولس و مريم مجدليّه گردند. و عليک التّحيّة و الثّناء. عبدالبهاء عباس