هُو اللّه
ای مفتون حقيقت و مجذوب دلبر آفاق، نامه مفصّل شما رسيد. نامه نبود گلشن پر گل و ريحان بود که رائحه محبّت اللّه از گلهای آن استشمام گشت. بسيار سبب سرور گرديد که الحمد للّه در زجاج قلب سراج هداية اللّه برافروخت و آتش محبّت اللّه شعله زد. از خدا خواهم که آن سراج هدايت از اين زجاج پرتوی باطراف زند و اطراف روشن شود. يعنی شهر مدراس افق حقيقت گردد، انوار فيض الهی از آن افق بتابد، توکّل بر خدا کن و اعتماد بر فيض نامتناهی الهی. زيرا در اين ايّام شمس حقيقت حضرت بهاءاللّه بکمال قوّت پرتوی نورانی بر آفاق زده است که عنقريب جميع آفاق باين نور روشن و درخشنده گردد. زيرا امر بهاءاللّه ولوله در آفاق انداخته است. در جميع اقاليم عالم امروز ندای بهاءاللّه بلند است در هر شهری از غرب انجمنی بر پا که ندای بملکوت الهی نمايند و ترويج تعاليم بهاء اللّه فرمايند. در امريک ندای يا بهاء الابهی بلند است و در افريک فرياد يا عليّ الاعلی گوشزد هر ارجمند ترک و تاجيک منجذب نفحات گلشن ابهی در آسيا طيور حديقه الهی بابدع الحان میسرايند.
باری در هندوستان نيز انشاء اللّه ندای ملکوت ابهی را بلند مينمائيد و بموجب تعاليم بهاءاللّه عموم را بحرکت میآريد و روز بروز در فضائل و کمالات بهائی ترقّی مینمائيد. و سبب هدايت جمّی غفير میشويد. نظر بقوّت و قدرت خود منمائيد بلکه نظر بقوّت ملکوت ابهی بيندازيد اين قوّت کاهی را کوه نمايد و نفوس را از قعر چاه نجات دهد و باوج ماه رساند. از دانه ضعيف درختی بارور بروياند دهقان الهی يک تخم افشاند و خرمنها تشکيل نمايد اين از قوّت فيض الهی است. تضرّع بملکوت ابهی کنم و شما را هر دم تأييدی جديد طلبم و توفيقی عظيم خواهم.
امّا مسئله حيوان در اين امر بسيار تأکيد بر ترّحم بر حيوان شده. اميدوارم که من بعد اسباب تشرّف بارض اقدس از برای شما مهيّا گردد و قرينه محترمه نيز بقوّه ثبات و استقامت شما تربيت شود. احبّا در بمبئی بسيارند و آدرسشان اينست ”محفل روحانی، بواسطه آقا ميرزا محمود“ با آنها مخابره نمائيد و کتب امری بطلبيد ميفرستند. و عليک البهاء الابهی عبدالبهاء عباس