ای دوست ملکوتی، از آن دم که فراق حاصل و توجّه باوروپ و امريکا نمودی هر دم ياد تو نمايم و بدرگاه الهی تضرّع و زاری نمايم و تو را تأييد و توفيق جويم و اميدم چنين است که بهر ديار که مرور نمائی ندای ملکوت بلند کنی و علم آسمانی برافرازی و جلوه رحمانی نمائی و بتأييد روح القدس زبان بگشائی و نفوس تشنه را بماء حيات ابدی بخوانی و بنار و روح تعميد دهی چنان صوت صافوری زنی که مردگان زنده شوند و کوران بينا گردند و کران شنوا شوند و خاموشان زبانی گويا يابند. ای رفيق مهربان، ملکوت الهی در نهايت قوّت ولی لشکر حيات جسور بايد تا تأييدات متتابعاً ببخشد اميدوارم که مانند ابر بهاری بهر حدود و ثغور که مرور نمائی فيض برسانی و سبز و خرّم فرمائی و يا مانند نسيم جان پرور نفوس عليله را حيات تازه ببخشی و برائحه محبّت اللّه مشامها معطّر نمائی علم وحدت عالم انسانی برافرازی و ريشه تعصّب مذهبی و وطنی و جنسی و سياسی براندازی و سبب الفت و يگانگی بين احزاب مختلفه گردی.
الحمد للّه ابواب ملکوت باز است و در شرق و غرب نفوس بکمال اشتياق و دخول متتابع و ميدان واسع است و وقت جولان است و هنگام ظهور قدرت و قوّت دل و جان. طوائف عالم و احزاب و امم مانند حشرات و خراطين در طبقات سفليه عمق ارض سعی و کوشش مينمايند و بقوّه هندسه طرحهای عجيب غريب ميريزند و از برای خود لانه و آشيانه ميطلبند تو کاری کن که اين کرمهای مهين طيور علّيين گردند بال و پر بيابند و در اين فضای نامتناهی برپرند. ای رفيق انوار حقيقت منتشر است همّتی نمائيد تا چشمها بينا گردد و مشاهده انوار و آثار نمايد حيف است که نفوس از فيض موفور ملکوت در اين عصر مبارک و قرن نورانی محروم مانند.
پس تو خود را فدای نفوس انسانی نما تا سبب شوی جمعی از فقرا بگنج آسمانی پی برند و مريضان بطبيب ربّانی راه يابند و ناتوانان قوّت ملکوتی جويند و يتيمان پدر آسمانی بشناسند افسردگان تر و تازه شوند و نوميدان بموهبت حضرت رحمن اميدوار گردند تشنگان بسر چشمه حيات پی برند و خائفان بپناه امن و امان التجا کنند. ای رفيق لذائذ و نعماء ناسوتی محدود و فانيست و چون بحقيقت نگری و تعمّق نمائی لذائذ اين جهان دفع آلام است يعنی تشنگی صدمه و بلاست آب تسکين آن حرارت نمايد نه اينست آب فی حدّ ذاته لذّتی دارد و همچنين گرسنگی صدمه زند غذا دفع آن محنت نمايد نه اينست غذا فی حدّ ذاته لذّتی دارد و همچنين خستگی مشقّت است خواب دفع آن مشقّت نمايد نه اينست که خواب فی حدّ ذاته لذّتی دارد جميع لذائذ عالم فانی از اين قبيل است آنچه لذّت حقيقی دارد آن فيوضات ملکوت است و فضائل و کمالات انسانيست علم و دانش است صفات رحمانيّت و حيات ابدی است و عليک البهاء الابهی در سنه ١٩٠٩ عع