هُواللّه-مولای مولای تقدّس ذاتک عن درک العقول و الافهام…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

هُواللّه

مولای مولای 1 تقدّس ذاتک عن درک العقول و الافهام و تنزّهت هويّتک عن الظّنون و الاوهام و اَنّی لفقر بحت و فقدان باتّ. ان ينال سموّ الغنی و المطلق ذی الآيات البيّنات و کيف يعرج الذّليل من الذّباب الی اوج کلّت فيه اجنحة کلّ عزيز من العقاب و خسرت صفقة کلّ بغاث اراد ان يستنسر فی هذا الفضآء و خابت آمال کلّ بعوض اراد ان يخوض فی عباب هذه البحار فو عزّتک ليس له الّا العجز و الانکسار و الفقر و الاضطرار و الاعتراف بالضّعف و الهوان و الاقرار بالذّل و الانکسار فالصّمت و السّکوت فی هذا المقام من ابدع کلام وافصح بيان و فصل الخطاب تعاليت يا الهی عن کل ذکر و تبيان تنزّهت يا محبوبی عن احاطة العقول و الجنان فادعوک بلسان سرّی و جهاری عند اضطرابی و اضطراری و عدم سکونی و قراری و شدّة فنائی و اضمحلالی

ربّ ربّ هذه عبراتی و زفراتی و حسراتی تری الدّموع منسجمة و الاحشآء مضطرمة و الارکان مضطربة خشية الامتحان و خوف الافتتان ربّ ثبّت قدمی علی هذا السّبيل القويم و استقمنی علی العهد القديم فيا حسرتی ان زلت قدمی عن هذا الصّراط و يا خيبتی اذا طوی هذا البساط و خابت الآمال و يا سوئتی اذا اخذتنی سطوة اهل الآفاق ربّ ترانی فديت احبائک بروحی و ذاتی و جسمی و جنانی و اتمنّی فی کلّ آونة اهراق دمی وسفک ثاری حبّاً باوليآئک و شغفاً فی اصفيائک ربّ لاتحرمنی عن هذه الموهبة العظمی و لاتمنعی عن هذه النّعمة الّتی طالما اتمنّاها

فلک الحمد يا الهی بما قدرت بقائی فی فنائی و وجودی فی انعدامی و استقلالی فی اضمحلالی و حياتی فی مماتی ولک الشکر يا مقصودی بما جعلت عزّتی فی ذلّتی و راحتی فی کربتی و شفائی فی علّتی و روائی فی غلّتی و لک المنّ يا الهی بما قدرت غنائی فی فقری و نفعی فی ضرّی و صعودی فی هبوطی و اُنسی فی وحشتی و جمعی فی وحدتی ربّ اجعلنی آية الفدآء و راية الشّهادة الکبری و مورد المحن و الآلام فی حبّک و معرض المصائب و هدف سهام النوائب فی سبيلک و اسقنی کأساً دهاقاً من البلاء و اسکرنی من سلاف الرّزيّة الکبری و کلّلنی بتاج وهّاج متلألأً بلآ لی الموهبة الکبری و البسنی ردآء افتخر بها فی الملاء الاعلی و الهمنی آيات الفناء فی سبيلک يا ربّ الاسمآء الحسنی و المثل الاعلی انّک انت الکريم الرّحيم العزيز الوهّاب و انّک انت الرّبّ الرّحمن الرّحيم.

ای ياران روحانی عبدالبهآء هر چند در اين اوان دريای امتحان پر هيجان و ارياح احزان از شش جهت در هبوبست دمی نفس راحتی بر نيايد و طرفة العين آسايشی حاصل نشود. جميع نفوس بر بالين راحت آسوده و کلّ خلق در فراش آسايش آرميده ولی بقعه مبارکه بسيار منقلب دقيقه راحت و آسايش نه و اين بسبب فتنه و فساد ناقضان است جميع احّبای الهی شاهد و واقفند که اين آواره از جميع جهات صادق و خيرخواه دو دولت ذيشوکت ايران و عثمانيست و در جميع رسائل و محرّرات ستايش و نعمت از اين دولتين علّيتين نموده‌ام و از درگاه احديّت طلب تأييد کرده‌ام. زيرا حضرت بهاءاللّه روحی لاحبّائه الفدا در حق دولتين علّيتين دعا فرموده‌اند چنانکه کلّ ميدانيد و واقف بر آن هستيد که در حق اعليحضرت عبدالحميد خان دعا فرمودند و از حق حفظ و حمايت طلبيدند که در صون و عون حضرت احديت محفوظ و مصون ماند باوجود اين قضيّه مسلّمه بيوفايان با بعضی ابلهان اهل غرض در اين صفحات اتفاق نموده و در دو سال پيش لايحه ئی تقديم نموده‌اند که معاذاللّه عبدالبهآء بد خواه است نه خير خواه. و مخالف است نه موافق.

لهذا هرروز واقعه ئی حاصل و مشکلاتی آشکار گردد. ولی اين عبد الحمدللّه بر خير خواهی ثابت و بر صدق نيّت مستقيم و راسخ است. از اين وقوعات بهيچوجه درنيّت خالصه اين عبد خللی حاصل نگشت بلکه متابعت امر حضرت مقصود نموده و بخير خواهی و دعای خير مشغول است

لهذا احبّای الهی نيز از استماع بعضی حوادث و انقلاب ارض مقدّس محزون و دلخون نشوند و در نيّت خالص و صدق طويت و خيرخواهی اين دو دولت ابد مدت ادنی فتوری ننمايند و در نهايت امانت و خلوص بادعّيه خيريّه در حقّ اين دو دولت ابد مدت شب و روز پردازند اعليحضرت پادشاه عثمانی الحمدللّه خيرخواه عموم و مهربان بجميع طوائف و اقوام هستند البتّه عاقبت حقيقت حال در پيشگاه حضور واضح و آشکار گردد. بد خواهان چهل سال خاطر ملازمان دولت عليّه ايران را از اين آوارگان مشوش نمودند که معاذاللّه اين طايفه از تبعه صادقه نيستند. لهذا وزراء و امنای دولت ايران متعرض اين طايفه بودند بعد از چهل سال در نزد امنای دولت ثابت و آشکار و محقّق شد که در ميان عموم تبعه ايران بهائيان ثابتند و مستقيم و خيرخواه عظيم لهذا دولت ابد مدّت ايران بعد از شدّت تعرّض بنوازش پرداخت و برعايت و حمايت کوشيد.

سُبحان اللّه در اين حرکت عمومی ايران واضح و مشهود شد که يکنفر بهائی در ميان انجمنهای متحرّکه نبود بلکه کلّ کناره گرفتند و در امور سياسی مداخله ننمودند و باطاعت دولت و خير خواهی ملّت پرداختند حتّی در ميان آن جمهور که بسفارت بهيّه انگليس در آغاز مشکلات پناه بردند يکنفر بهائی نبود. باری امر باين وضوح نزد بعضی در اين صفحات مشتبه گشته و بيوفايان سبب ترويج اين بهتانند.

سُبحان اللّه جميع طوائف در ايران بفکر کم و بيش خويشند اگر از حکومت اطاعتی نمايند باميد عطائيست يا خوف و خشيت از عقابی مگر بهائيان که خير خواهی دولتين علّيتين را بنصّ صريح حضرت بهاءاللّه فرض عين و واجب دانند و اطاعة للأمر در نهايت صدق و خير خواهی هستند و اگر چنانچه نفسی بدولت خلافی نمايد خويش را مؤاخذ عنداللّه و مستحقّ عقاب داند. با وجود اين سائر طوائف مختلفه بد خواه خيرخواه شمرده شوند و بهائيان محروم از آن در اين ايّام اخيره حرکت عمومی در طهران و جميع بلاد واقع شد آيا يکنفر بهائی مداخله در اين امور نمود لا واللّه حتّی اين طائفه بدين سبب مورد ملامت و طعن بيخردان گشته‌اند که چرا ساکتيد و صامت و بی طرفيد و ساکن. بلی چند نفر بابی نه بهائی از اتباع ميرزا يحيی در امور ملّتيان مداخله نمودند. امّا بهائيان الحمدللّه اطاعت امر حضرت بهاءاللّه نمودند و در امور سياسيّه مداخله نکردند و در هيچ انجمنی حاضر نشدند اميد از فضل ربّ مجيد چنان است که ياران بهائيان همواره بر اين مسلک منصوص يعنی اطاعت حکومت و خيرخواهی عموم باقی و برقرار باشند تا مظهر الطاف الهی گردند و مورد عنايات نامتناهی شوند

ای ياران روحانی اين جهان فانيرا بقاء و قراری نه. و اين حيات دنيوی را ثبات و استقامتی نيست. کلّ من عليها فان و يبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام. لهذا در موارد بلا صابر باشيد و در اشدّ ابتلا ساکن و ساکت. در فکر آن باشيد که عالم انسانی نورانی گردد و بغض و عداوت ملل با يکديگر بمحبت و مهربانی مبدّل گردد. اگر در هر دمی صد هزار جفا بينيد آزرده مشويد و دلتنگ مگرديد. بخير خواهی پردازيد و بد خواهانرا نوازش نمائيد بلکه جفا را مانند وفا تلقّی نمائيد و اهل عدوانرا محبّت بی پايان کنيد. اگر زخمی زنند مرحم دانيد و اگر جوری کنند رحم و مروّت شمريد. بد خواه را محترم دانيد تا چه رسد بخيرخواه دشمن را دوست شماريد تا چه رسد بيار وفا دار

وصايا و نصايح حضرت بهاءاللّه اين است بايد بهائيان رحمت عالميان باشند و خيرخواه جهانيان. اگر در هر دم هدف هزار سهم گردند شکوه ننمايند آزرده نشوند شکرانه کنند که الحمدللّه تير خوردند و شهد و شير دادند ضربت ديدند رحمت نمودند معرض نقمت شدند خوان نعمت گستردند طعن و لعن شنيدند مدح و ستايش نمودند. اين است وصايای جمال ابهی روحی لاحبّائه الفداء هنيئأً لمن عمل بهذه الوصاياء الّتی تتنوّر بها الافاق. ای ياران روحانی از هيچ بلائی ملال نياريد و کلال مجوئيد بلکه شب و روز در نورانيّت عالم انسانی بکوشيد که بلکه انشاءاللّه خلق از عالم ظلمانی برهند و در جهان نورانی در آيند از درّندگی نجات يابند و فضائل ملکوتی يابند. تيز چنگی بنهند و براستی و درستی و محبّت و دوستی برخيزند

ای ياران نظر بشخص عبدالبهآء مداريد توجّه بمقصد اصلی کنيد و بفيض الهی خدمت نمائيد. اين عبد در هر ديار باشم ولو بزنجير واغلال گرفتار و يا آنکه در قعر بحار مقرّ يابم و يا در تحت اطباق تراب پنهان شوم ابداً فتور در نوايای خيريه مياريد و قصور جائز مدانيد. بلکه درگاه احديت را بنده غيور باشيد و عبد شکور گرديد تا فيض موفور يابيد و شب و روز بادعيّه خيريّه در حقّ عموم دول و ملل و طوائف عالم پردازيد. علی الخصوص اين دو دولت شرق که محتاج تأييد و توفيق ربّ المشارق و المغارب هستند و بهيچ وقوعاتی فتور حاصل ننمائيد در خيرخواهی و اطاعت و انقياد بحکومت و صداقت باعليحضرت شهرياری و نيّت خالصه بجميع جهانيان ثابت و مستقيم مانيد و عليکم التّحية و الثّنآء. ع ع



  1. شرق و غرب عموم احبّای الهی علیهم بهاء اللّه الا بهی
منابع