ای ثابت راسخ بر عهد و پيمان، خبر شهادت حضرت ملّا صادق چون نور بازغ آفاق وجود را روشن و بحرکت آورد و مطلع فدا را بنوری ساطع جديد روشن نمود روح المقرّبين له الفدا از آن جوش و خروش او معلوم و واضح بود که اين جام سرشار عنايت را از دست ساقی موهبت نوش خواهد نمود چه که آن شعله و آن ناله آن انجذاب و التهاب عاقبتش نشئه اين شرابست. طوبی له ثمّ طوبی له بشری له ثمّ بشری له. جميع ملأ اعلی و طيور حدائق ابهی بستايش و تمجيد او ناطق و حوريّات فردوس فدا در خيام عزّت کبری بتحسين و توصيف او ذاکر. چه که آن جوهر وجود و حقيقت منجذبه بنفحات حضرت معبود از رحيق مختوم چنان مست و مدهوش شد که در کمال وجد و سرور بميدان فدا شتافت و جان باخت
ای کاش آن تير بر سينهٔ اين اسير بود و آن رصاص در قلب اين مشتاق داخل ميشد ولی نصيب او بود و سهم مصيب او طعمه هر مرغکی انجير نيست. روحی له الفدا قسم بجمال قدم که هياکل تقديس غبطه مقام او را ميبرند و فرياد يا ليتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظيما برآورند. باری در خصوص دعوای قتل ملاحظه نمائيد اگر سبب بغضای عظيم باشد و شهودی در ميان نباشد و اسباب فصل و تفريق گردد تعرّض ننمائيد ولی در اوقات ماتم او و ذکر مصائب و شهادت او بايد محفل دوستان در نهايت تأثير باشد آن روح مجرّد آن نور مجسّم و آن علم مشخّص و آن ايقان مصوّر از جوقه فدائيان بلکه سالار سپاه جانبازانست از آن روز که جام رقيق رحيق محبّت اللّه نوشيد جان و جنان و تن را در سبيل الهی قربان نمود و هر روز آرزوی نوشيدن اين قدح پر مسرّترا ميفرمود. ای کاش قطره ئی بکام ما ميريخت و للارض من کأس الکرام نصيب و البهآء عليه يوم ولد و يوم استشهد فی سبيل اللّه