ای ياران الهی، جناب عبّاسقلی بشکرانه هدايت که تازه يافتهاند نامه ئی نگاشتهاند و در آن نامه نامهای مبارک احبّای الهی را مرقوم نمودهاند و از جمله مضامين آنکه بهمّت و بيان جناب حاجی حسن آقا و جناب آقا مؤمن ساغر هدايت از يد عنايت نوشيدهاند و اين دو نفس مبارک فی الحقيقه سبب حيات آن بنده صادق شدهاند. باری هر نفسی که بنفثات قدسيّه شخصی حيات جديد يابد و بروح ايمان فائز گردد. بايد آنشخصی را که سبب هدايت او بوده پرستش نمايد و مادام الحياة در عبوديّت و خدمت او قصور نفرمايد. زيرا مرده بود زنده کرد، فقدان محض بود، بگنج روان دلالت فرمود. ظلمانی بود نورانی کرد، مردود بود مقبول درگاه احديّت نمود. خار مغيلان بود گل گلستان گرديد، غراب کين بود بلبل نازنين شد. ذباب سفلی بود، عقاب اوج عزّت شد. اگر انسان پاس اين موهبت ندارد البتّه در نهايت بی انصافيست. پس شما هر يک نفسی را که سبب هدايت شد بجان و دل عبوديّت کنيد و بطوق رقيّت آن افتخار و مباهات فرمائيد. اينست شأن نفوس قدردان و عليکم التّحيّة و الثّنآء ع ع