هُو الأبهی - ای ورقه طيّبه مطمئنّه راضيه مرضيّه، آن…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

هُو الأبهی

ای ورقه طيّبه مطمئنّه راضيه مرضيّه، آن امة اللّه در سبيل الهی بهر مصيبتی گرفتار شد و بهر مشقّتی مبتلا گشت جام بلا را از يد ساقی قضا نوشيد و زهر جانگداز را از يد شاهد قدر چشيد. هدف تير جفا شد و صدف دُردانه وفا گرديد. شخص خطيريرا که از جان عزيزتر داشت در ميدان فدا سر داده ديد و جسم لطيفی را که پرورده پرند و پرنيان بود پايمال سُمّ ستوران يافت لا ضير انّه قد جلس علی سرير العزّة و الاقتدار و لا بأس انّ ذلک الجسد سيکون مزار الملوک اولی السّطوة و الاشتهار. اگر بدانی که آن جان پاک در چه انجمنی حاضر و بچه جمالی ناظر و در چه ملکوتی فائز و بر چه سريری جالس است و چه تاجی در سر دارد و چه سراجی روشن البتّه پرده براندازی و نعره برافرازی و در شهر ولوله و آشوب اندازی فتنه آفاق شوی و آشفته مشتاق گردی جان رايگان فدا کنی و جسد را ناتوان يابی صبر و تحمّل نتوانی و بملکوت عزّت شتابی ع‌ع


منابع
محتویات