هُو الأبهی - ای ورقه متضرّعه الی اللّه، در اين عالم…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

هُو الأبهی

ای ورقه متضرّعه الی اللّه، در اين عالم نسائی بيحدّ و بيحساب خارج از حدّ و شمار آمده‌اند که در نهايت مسرّت و راحت بر بالين پرند و پرنيان آرميده و بآسايش جان و آلايش جهان ايّام خويش را گذراندند. ولی حال ملاحظه کن آن راحت و عزّت را چه ثمری مشهود گرديد و آن رفاهيّت و مسرّترا چه نتيجه‌ ئی موجود. سرابی بود فانی و اوهامی بود چون ظلّ زائل غير باقی. نه شکوه بلقيسی باقی ماند و نه جلوه زليخائی و نه شوکت همائی و نه شهرت سائر ملکه‌های عالم ترابی. پس تو ای ورقه مقدّسه مطمئنّه شکر کن خدا را که در سبيل الهی جميع ايّام را بمحنت و مشقّت و زحمت و مصيبت گذراندی گاهی بمذمّت و طعن و ملامت نسآء مبتلا بودی و گهی بشماتت و مضرّت اعدا. گهی از دست ساقی قضا کأس بلا نوشيدی و گاهی بتالان و تاراج ستمکاران. گهی خليل جليل را شهيد سبيل الهی يافتی و گهی خانمان را از هجوم عوانان بر باد ديدی. گهی بيسر و سامان بودی و گهی سر گشته کوه و بيابان چون جميع اين بلايا و رزايا در راه خدا واقع مقبول و مطبوع و محبوب ارباب قلوب است زهر هلاهلش شهد و شکر است و تلخی حنظلش شيرينی قند مکرّر دردش درمان است و زخمش مرهم دل و جان.

گر تير بلا آيد اينک هدفش جانها ور دُرّ عطا بخشد اينک صدفش دلها.

باری علی العجالة تو گوی از ميدان ربودی و بمقصود حوريّات قدس در غرفات فردوس رسيدی چه که اين ذلّت را موهبت عظيمه در پی و اين مصيبت را شادمانی بی‌پايان در عقب اين تلخی را حلاوت حقيقی معيّن و اين سمّ قاتل را درياق اعظم مقدّر عنقريب تلافی جميع اين آلام و محن در ملکوت تقديس که منزّه از ادراک نفوس است خواهد شد. هر تيری را تأثير صد هزار عنايت جمال منير و هر کأس تلخی را صد هزار دريای حلاوت اثر بی‌ نظير فسوف ترين ثمرات هذه البلايا فی الملکوت الأبهی لعمر اللّه هذا حقّ معلوم بمثل ما انتم تنطقون جناب آقا ميرزا مهدی عليه بهآء اللّه تکبير برسانيد و همچنين ورقه زکيّه امة اللّه صغری خانم را و البهآء عليک عليه و عليها و علی کلّ امةٍ آمنت باللّه المهيمن القيّوم ع‌ع


منابع
محتویات