ای ورقه مهتزّه بنسائم محبّت محبوب عالميان، جناب ابن اصدق عليه بهاء اللّه الابهی حاضر و بجهت عباد الرّحمن و امآء اللّه هر يک مکتوب مخصوصی خواهش دارند و من نيز نهايت روح و ريحان را بذکر موقنين باللّه ميدانم و چون بذکرشان مشغول شوم ظلمت چاه چون اوج ماه گردد و مشقّت کبری راحت جان و وجدان شود. چون نامشان را بزبان رانم چون بربط و عود و نوای مزامير آل داود مطرب و مُنْعش يابم و چون از خُلق و خويشان دم زنم مشام را معطّر بينم و چون بياد و ذکرشان مشغول شوم گشايش وسعت گلشن يابم و وسعت گلزار و چمن بينم ولکن مشغوليّت بدرجه ئی موجود که امور چون دريا موج زند با وجود اين بذکر عباد اللّه و اماء الرّحمن مشغول شديم و از صبح تا حال که شامست مينويسيم عع
در روضه مطهّره بالنّيابه از آن امة اللّه با احباب زيارت شد و در خارج چای صرف گشت عع