هُو اللّه - ای سميّ حضرت مقصود، گمان منما که اين زندانی…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

هُو اللّه

ای سميّ حضرت مقصود، گمان منما که اين زندانی ياران ربّانيرا فراموش نمايد اگر در صدور نامه قصور گردد اين از حصول موانع مجبره موفور است و الّا عبدالبهاء را آرزو چنان که بياران هر دم نامه نگارد و بياد روی و خويشان پردازد. امّا دل و جان شب و روز با نهايت عجز و نياز بدرگاه احديّت در مناجات که ای دلبر مهربان عاشقان را پرتو جمال بنما و مشتاقان را بنسيم جان پرور زنده نما تشنگان را مآء معين ده و منجذبان را موهبت مخصوص مبذول دار. علی الخصوص آن خاندان که رجال قدمای ياران و نسآء سر حلقه امآء رحمن. در بدايت اشراق پرتو نيّر آفاق گرفتند و بهدايت کبری موفّق شدند. همواره پر نشئه از جام سرشار بودند و زنده برائحهٔ طيّبه آن زلف مشکبار خدّام امين بودند و امآء نور مبين. پروردگارا آن دودمان را بنواز و مظاهر موهبت ابدی ساز تا ترا بستايند و محفل محبّت اللّه بيارايند و قوّت يد بيضا بنمايند و عليهم و عليهنّ البهآء الابهی ع‌ع


منابع
محتویات