هُو اللّه - ای بنده جمال ابهی، مسائلی که سؤال نموده بودی ابداً فرصت جواب نه.

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

هُو اللّه

ای بنده جمال ابهی، مسائلی که سؤال نموده بودی ابداً فرصت جواب نه. در هر روز مکاتيبی ميرسد که در آن صد سؤال هست عبدالبهآء با جميع اين مشاغل و غوائل که فرصت تنفّس ندارد و مسجون و اسير و از جميع جهات هجوم متتابع چه از داخل و چه از خارج و اين سؤالات که اکثر جوابش در کلمات موجود متّصلاً متتابعاً وارد. ديگر ملاحظه فرمائيد چگونه مشغول بجواب شود و کداميک را جواب دهد اين مسائل جميع در کتب و الواح موجود مراجعت بالواح الهی نمايند اگر چنانچه مشکل حلّ نشد آنوقت سؤال کنند نه اينکه هر نفس آنچه بخاطرش خطور نمايد بدون مراجعت الواح الهی سؤال جديد نمايد و جواب جديد خواهد.

حضرت موسی خوف از عدم ايمان فرعون داشت نه خوف جان چنانچه در قرآن ميفرمايد انّی اخاف ان يفرطون ميفرمايد من می ترسم پيش از تبليغ امر پيشی گيرند و تعرّض نمايند و خوف از طغيان و عصيان داشت نه برای نفس خود و امّا مسئله خوف از حبال و عصاهای سحره خوف از اين داشت که مبادا تأثير در نفوس نمايد نه خوف از اذيّت بر نفس خود و اين حبال و عصا شبهات قوم است حضرت موسی از اين خائف بودند که مبادا تأثير در نفوس نمايد

و امّا امکان حصول مقام انبيا از برای جميع خلق اين ممکن نه زيرا خلق بمراتب است مادون ادراک ما فوق را ننمايد و خلقکم اطواراً. سنگ خارا ياقوت حمرا نگردد و خذف و صدف لؤلؤ لألا نشود. حضرت قدّوس در ظلّ حضرت اعلی بودند نه مستقل لکن حضرت عيسی و حضرت رسول ذات مستقل. مؤمنين اين ظهور بمقام انبياء بنی اسرائيل رسند امّا نه انبيای اولوا العزم زيرا آنان ظهور کلّی بودند باری مظاهر کلّيّه الهيّه که بالأستقلال اشراق فرمودند مقامی ديگر دارند و شأنی ديگر هيچ نفس بمقام و رتبه آنان نرسد و عليک البهآء الأبهی ع‌ع


منابع
محتویات