ای جوان رحمانی و جان جهان انسانی، آنچه بجناب سيّد مرقوم نموده بوديد ملاحظه افتاد و قلب ياران محظوظ گرديد زيرا دلالت بر ثبوت در عبوديّت جمال ابهی بود و خلوص در عبادت حضرت کبريا. بشارت هدايت روحانيان داشت و انجذاب قلوب رحمانيان. در اين اوان که اهل طغيانرا شورشی و عوانان را کوششی در هر ديار دست تطاول گشودند و عَلَم ظلم و عدوان برافراختند و بر مظلومان در هر نقطه ئی هجوم نمودند. از قرار معلوم اين هجوم سرايت بعموم نمود در اصفهان ولوله انداختند و در رشت زلزله افکندند. در قزوين بظلم مبين برخاستند و همچنين در جميع آن اقليم اين حرکت از شدّت حسد صادر و اين غبار از اشتداد عواصف بغضا مرتفع. با وجود آنکه کلّ ميدانند که ياران مظلوم آفاقند و خيرخواه عموم احزاب راه راستی پويند و با کلّ محبّت و دوستی جويند از هستی خويش بيزارند و سرمست کأس محبّت پروردگار. صادقند و ثابت شارقند و باهر ناطقند و ماهر. معين هر ضعيفند و پناه هر مستجير. ملجأ فقيرانند و مأمن خائفان درمان هر دردمندند و مرهم زخم هر مستمند با جميع طوائفی تندخو و جنگجو طالب صلح اکبرند و با تمام احزاب معارض ساکن و صامت و مهر پرور.
ولی شما از تطاول اعداء محزون نگرديد و مغموم نشويد نور محبّت ظلمت عداوت را عنقريب متلاشی نمايد و پرتو شمس حقيقت اين شب ديجور را متواری کند. اين دوستی آسمانی و راستی ياران الهی سبب راحت و آسايش عالم انسانی گردد. احزاب متحاربه مصالحه نمايند و اقوام متباغضه متحابّه گردند. امم متعاديه متواليه شوند و ملل متهاجمه متعانقه گردند. اينست عزّت ابديّه در عالم انسانی و اينست نورانيّت کليّه در جهان رحمانی. باری مطمئن بعنايت دلبر ابهی باش که منظور نظر عنايتی و ملحوظ عين رعايتی و محفوظ در کهف حفظ و حمايتی و عليک التّحيّة و الثّنآء عع