ای سرگشته کوی دوست، تا کی دم فرو بسته دلخسته نشينی و بوجد و طرب نيائی و زخم خويش را مرهم ننهی. جام لبريز پيمانه عشق در کام طالبان نريزی و در محفل عزيز مصر الهی مشک و عنبر نبيزی. فرياد برنياری، نعره نزنی، وا طربا نگوئی، وا شوقا بلند نکنی، فرصت از دست رود و سجلّ حيات منطوی شود منشور موهبت ملفوف گردد و آه و حسرت باقی ماند. ای بنده بها الحمدللّه اکليلی از ملکوت جليل بر سر يارانست و کامرانی آن جهان سرير سلطنت ابديّهٔ دوستان. ديگر چه موهبتی اعظم از آن قدرش بدان و عليک التّحيّة والثّنآء عع