هُو الأبهی الأبهی - ای سلاله شخص خطير، راضی و مرضيّ…

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

هُو الأبهی الأبهی

ای سلاله شخص خطير، راضی و مرضيّ درگاه حضرت ربّ قدير، وقت ضحی و هنگام حرکت و اشتغال ناس بشئون نفس و هوی ست. هر کس بهوسی گرفتار و هر شخصی در غرضی نمودار. يکی در بحر منافع مستغرق و ديگری در مفازه مکاسب مستهلک. يکی راحت جان طلبد و ديگری مسرّت وجدان. نفسی شهد و شکّر جويد و کسی عود و عنبر بر آتش مجمر خواهد. يکی در عيش و عشرتست و ديگری در بند طيش و قيد راحت. يکی آرزوی اوج عزّت نمايد و ديگری تمنّای فوج نصرت و حمايت و اين عبد در زاويه خمول نشسته و حضرت زين المقرّبين عليه بهآء اللّه الابهی حاضر و بعضی از امراء عسکر اين کشور نيز موجود و بعضی از دوستان نيز داخل. از جهتی با امراء عسکر در مکالمه و مصاحبتم و از جهتی با دوستان در مؤانست و از جهتی مشغول بتمشيت مهام امور داخله و خارجه و از جهتی مشغول بتحرير اين ورقه. ملاحظه کن دل چگونه بنار محبّت احبّاء اللّه مشتعل است که جميع اين موانع مانع نميگردد و قلم بذکر دوستان و ياد ياران مشغولست و روح بنفحات محبتّشان پر روح و ريحان و انّ هذا لهو الفضل العظيم و اللّطف المبين و الجود الکثير.

ای دوستان الهی وقت شوق و اهتزاز است و هنگام نغمه و آواز دم يا بشری و يا بشری است و نَفَس يا طوبی و يا طوبی آن شعله و جوش است و حين هوش و خروش پژمرده نمانيد و افسرده نگرديد دمی نياسائيد و آنی راحت نکنيد. هميشه در پرواز باشيد و مدام در عجز و نياز. جمال مبارک را فراموش نکنيد و الطاف بی‌ پايانرا از خاطر مبريد. ملاحظه کنيد که آن ذات مقدّس بجهت هدايت ما چه بلايا و محن تحمّل فرمود و چه رزايا در سرّ و علن بر نفس مبارک هموار نمود. در فجر ابداع بانوار مصيبت کبری طلوع فرمودند و در افق عالم انشآء بپرتو رزيّه عظمی ظهور نمودند چه که آنمصائب و بلايا هر چند بر نفس مقدّس سخت و دشوار بود ولی سبب هدايت و نورانيّت من فی الوجود گرديد و علّت حيات و زندگانی عالم غيب و شهود.

پس بايد شب و روز اين مصائب را بخاطر آريم و آن بلايا را ياد آوريم و آن عنايات را ذکر کنيم و بشکرانه آن الطاف بعهد و پيمان محکم تمسّک جوئيم و ثابت و راسخ مانيم و بنشر نفحات اللّه مشغول گرديم و در تعزيز امرش بکوشيم و در انتشار خُلق و خويش جهد نمائيم.

ای پروردگار اين دوستان ياران تواند و اين جمع عاشقان پريشان تو ملجئی جز پناه تو ندارند و مأمنی بغير از بارگاه تو نجويند پس مدد فرما و عنايت و نصرت فرما و هدايت و بآنچه رضای خودت است دلالت کن و بر امرت مستقيم و استوار بدار. بيچارگانيم، آوارگانيم، درماندگانيم، افسردگانيم، پژمردگانيم، جانی بخش، روانی بده، دری بگشا، گشايشی بنما، سر و سامانی بخش. دارو و درمانی بنما، زخم را مرهمی کن و زهر را شکری نما. ظلمات را انوار کن و زحمات را راحت آشکار. جز تو نداريم، جز تو ندانيم، جز تو نجوئيم، جز نامت نگوئيم، جز در باديه محبّتت نپوئيم. مرحمت فرما، عنايت کن، هدايت بخش انّک انت القويّ القدير ع‌ع


منابع
محتویات