هُو اللّه - ای عبد جمال قدم، منظوم چون لئآلی منثور…

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

هُو اللّه

ای عبد جمال قدم، منظوم چون لئآلی منثور منظور گشت فصيح و بليغ بود و بديع و لطيف دلالت بر کمال محبّت مينمود و بلسان فصيح مدح و ستايش جمال قدم بود. از اين جهت نهايت مسرّت رُخ نمود و فی الحقيقه شايان ستايش و ثنا بود و امّا آنچه تعلّق باين عبد داشت اين نه اوصاف من است. وصف اينعبد و نعت و محامدم عبوديّت آستان مقدّس است. جُز اين سِمتی نجويم و بغير از اين صفتی ندانم. درمان هر دردم بندگی درگاه الهی است و مرهم هر زخمم عبوديّت بارگاه غير متناهی. ستايش بايد موافق حقيقت و روش باشد و الّا آزمايش است. شخص ممدوح در امتحان و افتتان افتد و معاذ اللّه از برای خويش قدر و شأنی بيند آنوقت باسفل نيران افتد. ما را فخر و مباهات باين است که بنده اين درگاهيم و خاک آستان اين بارگاه. اينست عُلوّيت آسمانی اينست منقبت رحمانی و اينست موهبت سُبحانی. چرا از اين موهبت چشم پوشيم و معاذ اللّه از برای خود مقامی گمان کنيم. ما کِه‌ ايم ما چه‌ ايم آنچه بوده و هست او است و آنچه فائض بر عالم وجود است اسمآء و صفات حضرت دوست. پس تو در اين گلستان چون بلبل بديع الالحان شهنازی و آوازی در عبوديّت آستان بهر اين اسير حرمان بر آر تا دل و جانم شادمان گردد و ضمير و وجدانم کامران شود و السّلام ع‌ع


منابع
محتویات