ای نفوس زکيّه، جميع ملل منتظر طلوع شمس حقيقت بودند هر يک بلقب و عنوانی قل ادعوا اللّه او ادعوا الرّحمن فَاَيّاً ما تدعوا فله الأ سمآء الحُسنی ولی پرده اوهام ديدهها را کور نمود و منتظرانرا محروم نمود و مشامها را مزکوم کرد و از عطر مشموم بی بهره و نصيب گشتند. حقّ عيان چون مهر رخشان آمده حيف کاندر شهر کوران آمده آن نور حقيقت ساطع بر شرق و غرب گرديد و در سحاب جلال پنهان شد و از اين جهان غروب نمود و در افق غيب امکان الی ابد الآباد درخشان و تابانست. با وجود اين هنوز خفتگان بيدار نشده اند و محرومان محرم راز نگشته اند يا حسرة علی العباد بما احتجبوا عن مشاهدة الأنوار و عموا عن ملاحظة الآثار و صمّوا عن استماع الأسرار ولی شما که بيدار شديد و هشيار گشتيد و پی بعالم اسرار برديد و مشاهده انوار کرديد بايد هر دم بشکرانه دلبر يگانه پردازيد و با خلق بياميزيد و بکمال مهربانی و ملاطفت و يگانگی معامله نمائيد. جميع خلق را دوست داريد و با کلّ بشر مهر پرور گرديد و در فکر احياء نفوس باشيد و تعليم روش و سلوک ملائکه فردوس نمائيد جهانيانرا بمحبّت پرورش دهيد و آدميانرا بحسن الفت دعوت کنيد تا محبّت حقيقی در بين جميع ملل عَلَم افرازد و جهانيرا از تعصّبات جاهلانه نجات دهد و عليکم التّحيّة و الثّنآء عع