ای ياران الهی، الحمدلله دريای بی پايان در موج و هيجان و ابر نيسان يزدان در فيضان شمس حقيقت از افق پنهان در نهايت اشراق است و نفحات قدس از مهبّ عنايت در غايت انتشار و مشام روحانيان معطّر و معنبر از اين نفحه مشکبار. عالم امکان در فورانست و حقيقت کيهان مستفيض از اين فيضان و نيّر الطاف چون مه تابان مشرق و لائح بر جميع جهان. شکر کنيد خدا را که در چنين قرن عظيمی از عالم عدم بعالم وجود قدم نهاديد و در ظلّ سدره عنايت در آمديد و از جام ميثاق سرمست شديد. حال دم آنست که هر يک مانند گل رحمانی در چمن الهی رخ برافروزيد و نفحات قدس منتشر نمائيد. سبب الفت گرديد و مؤسّس بنيان محبّت تا نزاع و جدال بکلّی زوال يابد و انوار جمال بر کافّه آفاق بتابد. جميع مانند طيور تجريد شهپر تقديس بگشايند و باوج عزّت ابديّه پرواز نمايند. در اين دور جمال ابهی اساس الفت عظماست و پرتو محبّت عالم اعلی. اگر اين افسردگان اهل فتور نبودند حال ملاحظه مينموديد که نيّر ظهور اشراقش آفاق را احاطه نموده است و انوار محبّت بکلّی ظلمات بغض و عداوت را از عالم امکان زائل نموده ولی چه توان نمود که آشنايان بيگانه شدند و بيگانگان بخلوتگاه رحمن راه يافتند. چنانکه حضرت مسيح ميفرمايد از شرق و غرب گروه گروه در ملکوت داخل گردند و ابنآء ملکوت خارج شوند فبئس ما فعلوا و حرموا علی انفسهم نعمة اللّه المهيمن القيّوم و عليکم التّحيّة و الثّنآء عع