هُو اللّه - ای ياران عبدالبهآء، نامه‌ ئی که بمتصاعد…

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

هُو اللّه

ای ياران عبدالبهآء، نامه‌ ئی که بمتصاعد الی اللّه جناب منشادی مرقوم نموده بوديد ملاحظه گرديد. چون آن گل بگلستان حقيقی صعود نمود و آن طير بآشيان الهی پرواز کرد و آن مشتاق بمحفل تجلّی نيّر آفاق بشتافت و آن پروانه قصد سراج ملأ اعلی کرد لهذا اين عبد بتحرير جواب پرداخت. از ائتلاف و انُس و اجتماع ياران پارسی و دوستان رحمانی مرقوم نموده بوديد چه بهتر از اين که مانند گلهای حقايق و معانی در گلشن الهی در نهايت طراوت و لطافت و حلاوت با يکديگر بياميزند و بنشينند و برخيزند و وجد و طرب انگيزند. مظاهر احديّه در عوالم بشريّه جلوه نمايند تا خلق را الفت و محبّت بياموزند و نوع انسانرا انعطافات وجدانی تعليم نمايند تا بيگانگی از عالم انسانی برافتد و يگانگی حقيقی چهره گشايد. نظر بعَرض نکنند دقّت در گوهر عالم انسانی نمايند. باری شکر ايزد پاک را که بر جهان انسانی اشراق انوار نامتناهی فرمود قلوبرا نورانی کرد و نفوس را رحمانی فرمود. جان و وجدانرا بپرتو حقيقت روشن کرد شمع هدايت برافروخت فيض و عنايت مبذول داشت. بينوا بوديم از کنز ملکوت بانوا کرد و از الطاف بی‌ پايان بهره و نصيب داد. بسايه شجره اميد خواند و بمواهب جديد نويد بخشيد. ای ياران وقت شادمانيست و هنگام مسرّت وجدانی از خبر راحت و خوشی و مسرّت بازماندگان شهدای الهی بينهايت فرح و مسرّت حاصل گرديد. نهايت آرزوی عبدالبهآء خوشی و سرور بازماندگان شهداست. من آرزوی خدمت آنان نمايم و منتهای آمالم اينکه کاری از دست بر آيد که سبب راحت و آسايش آنان گردد. عليهم بهآء اللّه الأبهی و عليهم ثنآء اللّه الأوفی و لهم البشارة الکبری و الموهبة العظمی ع‌ع


منابع
محتویات