هوالله - ای ياران عزيز مهربان، بلسان قلم هر قدر تحرير…

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

هوالله

ای ياران عزيز مهربان، بلسان قلم هر قدر تحرير و تقرير مراتب اشتياق نمايم از عهده بر نيايم زيرا خامه و مداد بيگانه و صفحه قرطاس نامحرم ياران يگانه. پس خوشتر آنکه بنطقی ديگر بيان آرزوی جان و وجدان نمايم. اگر بدانيد که در ايندم اين دل چگونه بياد شما همدمست و چه احساسی مستولی بر قلب و چه تلاطمی در بحر اشتياق چون محيط اعظم البتّه از شدّت سرور و حبور کأس مزاجها کافور نوشيد و چنان جوش و خروشی زنيد که خاور و باختر بهوش آريد. اميدوارم که چنين شويد و مرغان آشيان علّيّين گرديد. در اين گلشن الهی برشاخسار معنوی مانند طيور سحر چنان گلبانگی زنيد که آهنگش ملأ اعلی را باهتزاز آرد.

ملاحظه نمائيد که در مدّتی قليل شکوه سروران و شوکت سرداران و عزّت بزرگان چگونه محو و نابود گشت هر يک از قصر معمور بقبر مطمور افتاد و از اوج عزّت در خاک مذلّت مأوی جست. کان لم يغنوا فيها بلکه هبآء مُنبثّا گشت و سراب بقيع يحسبه الظّمآن مآء گرديد. او لم يسيروا فی الأرض فينظروا کيف کان عاقبة المکذّبين. با وجود اين شهود ديگر عاقل را چه مبالاتی و انسانرا چه مباهاتی و بحيات دنيا چه تعلّقاتی. در اين عالم ترابی تحقّق وجود نيز مختصّ باهل سجود است باز آثار آنان باقی و صيت آنان بلند و نسيم آنان در مرور و پرتو آنان در ظهور. در جميع عوالم الهی حتّی نقطه ترابی عَلَمشان بلند است و صيتشان ارجمند رغماً عن انف کلّ متکبّر مغرور و ملحد منفور. از يوم آدم تا ايندم چه قدر سروران جهانگير در روم و ترک و تاجيک پيدا شدند کو آن تاج و تخت و کو آن طالع بخت و کو آن شکوه ملوکانی و کو آن شوکت کشورستانی. کلّ بباد رفت لکن بنده ضعيفی از ياران الهی که در ابتدای ابداع بود الی ختم اختراع در جميع عوالم الهی حتّی در نقطه ترابی باقی و ساقی و برقرار. چنانچه مشاهده ميکنيد که الی الآن از دست مبارک آن آزادگان صهبای محبّت اللّه نوشانوش است پس قدر اين ايّام را بدانيد و مگذاريد که بيهوده بگذرد تا توانيد بکوشيد و بخروشيد تا جامی لبريزی از باده شورانگيز از دست يار عزيز بنوشيد و عليکم التّحيّة و الثّنآء

اللّهمّ يا من تجلّی علی الطّور و ظهر فی السّاعير و اشرق من فاران و انار من الأفق الأعلی و ظهر من ملکوت الأبهی انّی امرّغ جبينی و اعفّر وجهی بالتّربة المقدّسة الّتی فاحت نفحاتها من مرکز الأشراق و عطّرت الآفاق و اتضرّع اليک بقلب خافق و عيون دافق بدموع فائضة فی محبّتک و صدر منشرح بذکرک و روح مستبشر بالطافک ان تعطف علی هؤلآء الأصفيآء باعين رحمانيّتک و تشملهم بفيوضات ربّانيّتک و تجعل لهم مخرجاً و ترزقهم من مآئدة سمآء احديتّک ربّ اجعلهم مشاعل ذکرک و مهابط الهامک و مصادر جودک و مواقع نجومک ليهدوا الخلق الی مرکز وحدانيّتک و يُهدوهم من عطايآء خزآئن صمدانيّتک و يقودوهم الی مرکز الهدی و يقودوهم بفضلک و موهبتک بين الوری حتّی يردوا الی المورد العذب الفرات وَ يَفِدوا وفداً علی رحاب قدسک يا مولی الوری انّک انت الکريم الرّحيم العزيز القدير الجميل الرّحيم الرّحمن ع‌ع


منابع
محتویات