ای يار مهربان، سمع مشتاقان همواره منتظر استماع خبر دوستانست و قلب تفقّد نام و نشان ياران نمايد ديگر معلوم است ورود نامه چه تأثير بخشد ميدانم که ترک راحت و آسايش خويش نمودی و بيگانه و خويش را فدا کردی و منقطعاً الی اللّه و منجذباً بنفحاته و مشتعلاً بنار محبّته و مستبشراً بالبشارة الکبری حرکت بحوالی آنسامان نمودی. گاهی شهميرزاد و گاهی سمنان، گهی در صحرا و گهی در مُدن و گهی در قُری نعره زنان ندای ملکوت بلند نمائی مقصدی جز نشر نفحات الهی و مرادی جز اعلاء وصايا و نصايح ربّانی نداشتی. شکر کن حضرت احديّت را که باين فضل موفور مؤيّدی و در بحر سرور مستغرق و در اين جهان آب و گل شادمانی محال و ممتنع مگر آنکه انسان دل بجهان ديگر بندد و سير در عالم ديگر کند و مقصدش بلند و مرادش ارجمند باشد. چون خود را موفّق بيند درهای شادمانی گشوده شود و دلبر آمال و آرزو جلوه نمايد اين سرور ابديست و فرح سرمدی و الّا هر شادمانی را ناکامی در پی و هر کامرانی را پشيمانی در عقب اينست که لذائذ اين عالم ظلمانيرا بسراب فانی تشبيه فرمودهاند کسراب بقيعة يحسبه الظّمآن ماء حتّی اذا جآئه لم يجده شيئاً. باری اگر بدانی بسبب عبوديّت آستان مقدّس و خدمت امر مبارک چه قدر عزيزی البتّه جام لبريز بدست گيری و از صهبآء محبّت اللّه شورانگيز شوی و نغمه و آهنگی زنی که شجر و حجر و مدر را باهتزاز و حرکت آری ياران الهی را جميعاً تحيّت مشتاقانه برسان و عليک البهآء الأبهی عع