ای ثابت بر پيمان، غزل فصيح بليغ قرائت شد و سلاست و بلاغت بيمنتهی داشت از خدا ميطلبم که اين عبد حزين را در عبوديّت آستان مقدّس با تو قرين نمايد تا در عبوديّت شريک و سهيم گرديم. لحاظ عنايت الهيّه شاملست و موهبت رحمانيّه کامل. هر چند عاجز و قاصريم ولی او غافر است و اگر گنه کاريم او بزرگوار. اميد بتأييد است و رجا بعطای جمال ابهی. اگر بيچارگانيم ولی سرگشته کوی اوئيم و تشنه جوی او و مفتون روی او و مجنون موی او و رهبر سوی او لهذا مطمئن بفضل آمرزگاريم و اميدوار بموهبت پروردگار. تا توانی قدم ثابت دار تا نابت گردی و استقامت بجو تا مقاومت بنمائی اين طريق راه روحانيانست و اين سبيل منهج ربّانيان تا تحمّل خار نشود الفت با گل در گلزار ميسّر نگردد و تا نيش نبينيم نوش نيابيم و تا فنا نجوئيم بقا نبينيم. الحمدلله بنور محبّت اللّه رخی منوّر داری و بنفحات قدس مشامی معطّر. پس تا توانی جانفشانی کن تا شادمانی جوئی و کامرانی يابی هر دم همدم ياد توام و در هر نَفَس بذکر تو مشغولم از فضل حقّ اميدوارم که مانند پدر بزرگوار از صهبای محبّت اللّه همواره سرشار باشی و گرفتار آن موی مشکبار و عليک التّحيّة و الثّنآء عع