ای ياران عزيز عبدالبهآء و اماء رحمن صبح است و نسيم…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٨

ای ياران عزيز عبدالبهآء و اماء رحمن صبح است و نسيم جانپرور جنّت ابهی بجميع کائنات مرور کند ولی تأثير در قلوب صافيه نمايد و مشام پاک را معطّر فرمايد پرتو آفتاب را ديده بينا بيند و آهنگ ملأ اعلی را گوش شنوا شنود باران رحمت نيسانی و فيض آسمانی هر چند بر عموم اراضی فائض است ولی از خاک پاک انبات نمايد امّا از شوره زار بيزار است زيرا آثار فيض ظاهر و آشکار نه.

حال نفحات قدس ملکوت ابهی در هر ديار منتشر ولی نفوس زکيّه منتفع و منجذب از فضل حیّ قيّوم اميد اين مظلوم چنانست که بقوّه قاهره کلمة اللّه مشام غافلان باز گردد و از رائحه گلستان راز نصيب و بهره گيرند.

ای ياران الهی دوستان حقيقی طبيبان حاذقند و تعاليم الهی درياق رحمانی و درمان وجدانی مشامهای مزکوم باز نمايند و از طيب مشموم نصيب موفور بخشند خفتگانرا بيدار کنند غافلانرا هوشيار فرمايند محرومانرا نصيب بخشند و مأيوسانرا اميدوار فرمايند.

اليوم اگر نفسی بموجب وصايا و نصائح الهيّه روش و حرکت نمايد عالم انسانيرا طبيب روحانی گردد و مردگان امکانيرا صور اسرافيل شود زيرا تأييدات ملکوت ابهی پی در پی است و نصرت ملأ اعلی همدم هر نيک پی پشّه ضعيف عقاب قوی گردد و عصفور نحيف شهباز اوج عزّت قديم شود.

لهذا نظر باستعداد و قابليّت خويش ننمائيد بلکه اعتماد بر عون و عنايت و فضل و موهبت جمال مبارک روحی لأحبّائه الفداء نمائيد و در ميدان جانفشانی سمند همّت را جولان دهيد تا گوی الطاف را از اين ميدان وسيع بربائيد.

ای اماء رحمن بانوهای جهان سر ببالين خاک نهادند و محو و نابود گشتند نه اثری و نه ثمری نه نامی و نه نشانی نه جودی و نه وجودی ولی کنيزان درگاه احديّت هر يک در افق عزّت قديمه مانند ستاره درخشيدند و بر قرون و اعصار تابيدند و در ملکوت ابهی بمنتهای آرزو رسيدند و از شهد لقا در محفل کبريا چشيدند اين نفوس از وجود بهره ئی گرفتند و ثمره ئی بردند و ما عدا قد اتی عليهم حين من الدّهر لم يکونوا شيئاً مذکورا.

ای ياران اين مظلوم نظر را از مشاهده غير پاک نمائيد بيگانه نبينيد بلکه جميع را آشنا دانيد زيرا با وجود ملاحظه بيگانگی محبّت و يگانگی مشکل است و در اين دور بديع بنصوص الهی بايد با جميع طوائف و ملل يگانگی نمود و نظر بعنف و شدّت و سوء نيّت و ظلم و عداوت ننمود بلکه بافق عزّت قديمه بايد نظر کرد که اين کائنات هر يک آيتی از ربّ الآياتند و بفيض الهی و قدرت ربّانی بعرصه وجود قدم نهادند لهذا آشنا هستند نه بيگانه يار هستند نه اغيار و باين نظر بايد معامله نمود.

پس ياران بايد در نهايت مهربانی و محبّت با دوست و بيگانه هر دو الفت و محبّت نمايند و ابدا نظر باستحقاق و استعداد نکنند در هر صورت نهايت مهربانی فرمايند از شدّت عناد و جدال و بغضا و عدوان خلق شکست نخورند اگر آنان تير زنند اينان شهد و شير بخشند اگر زهر دهند قند بخشند اگر درد دهند درمان بياموزند اگر زخم زنند مرهم بنهند اگر نيش زنند نوش روا دارند.

الهی الهی انّ هؤ لآء عبادک الضّعفاء و ارقّائک الأمنآء و امائک اللّائی خضعن لکلمتک العليا و خشعن لعتبتک النّورآء و اعترفن بوحدانيّتک الّتی ظهرت ظهور الشمّس فی وسط الضحی و سمعن ندائک من ملکوتک الأخفی و لبّين لدعائک بقلوب خافقة بالمحبّة و الولاء.

ربّ افض علی الجميع سجال رحمتک و امطر علی الکلّ من سحاب موهبتک و انبتهم نباتاً حسناً فی حديقة رحمانيّتک و اجعل هذه الرّياض نَضِرةً خَضِلةً خضرة ريّانة بفيوضات غمام احديّتک و مؤنّقة هذه الرّياحين النّابتة النّامية بمياه حياض الالطاف.

انّک انت المقتدر المتعالی العزيز قيّوم الارض و السّموات لا اله الّا انت ربّ الآيات البيّنات *

منابع
محتویات