ای ياران نورانی و اماء رحمن چون ظلمات نادانی و غفلت از عالم يزدانی و احتجاب از حقّ جهانرا احاطه نمود صبح نورانی طلوع کرد و شعاع ساطع افق شرق را روشن نمود پس شمس حقيقت طلوع فرمود و انوار ملکوت بر شرق و غرب بتافت آنان که بينا بودند بشارت کبری يافتند و ندای يا طوبی يا طوبی بلند نمودند و مشاهده حقائق اشيا کردند و باسرارملکوت پی بردند از اوهام و شبهات رستند نور حقيقت مشاهده کردند و از جام محبّت اللّه سرمست گشتند که بکلّی خود و جهانرا فراموش نمودند رقص کنان در نهايت فرح و طرب بمشهد فدا شتافتند و در قربانگاه عشق جان و سر بباختند.
ولی کوران از اين ولوله حيران گشتند و سرگردان شدند و فرياد اين النّور زدند و گفتند ما نوری مشاهده ننمائيم و آفتابی طالع نبينيم اين اوهامست حقيقتی ندارد خفّاش صفت بظلمات تحت الأرض شتافتند و بخيال خويش راحت و آسايشی يافتند.
ولی بدايت طلوع است قوّت حرارت شمس حقيقت هنوز تأثير تام نبخشيده چون بوسط سماء رسد حرارت چنان نفوذ کند که حشرات را نيزدر زير زمين بحرکت آرد هر چند مشاهدهء نور ننمايند ولی نفوذ حرارت کلّ را بجنبش و حرکت آرد.
پس ای ياران الهی شکر کنيد که در يوم اشراق توجّه بنيّر آفاق نموديد و مشاهده انوار کرديد از نور حقيقت نصيب برديد و از فيوضات ابديّه بهره گرفتيد و بشکرانه اين موهبت دمی نياسائيد و ساکن و صامت مباشيد بشارت ملکوت را بگوشها برسانيد و کلمة اللّه را منتشر نمائيد و نصايح ووصايای الهی مجری داريد.
يعنی بحرکت و آدابی قيام کنيد که جسم عالم را جان بخشيد و طفل صغير امکانرا بمقام رشد و بلوغ رسانيد تا توانيد در هر محفلی شمع محبّت بر افروزيد و هر دلی را بنهايت رأقت ممنون و مسرور نمائيد بيگانگانرا مانند خويش بنوازيد و اغيار را بمثابه يار وفادار مهربان گرديد اگر نفسی جنگ جويد شما آشتی طلبيد و اگر کسی ضربتی بر جگرگاه زند شما مرهم بر زخم او بنهيد شماتت کند محبّت نمائيد ملامت کند ستايش فرمائيد سمّ قاتل دهد شهد فائق بخشيد بهلاکت اندازد شفای ابدی دهيد درد گردد درمان بشويد خار شود گل و ريحان گرديد شايد بسبب اين رفتار و گفتار اينجهان ظلمانی نورانی گردد و اين عالم خاکی آسمانی شود واين زندان شيطانی ايوان رحمانی گردد جنگ و جدال بر افتد و محبّت و وفا در قطب عالم خيمه افرازد اينست نتائج وصايا و نصائح الهی وخلاصه تعاليم دور بهائی *