ای حزب اللّه نامه ئی بامضای شما عموماً واصل گرديد عبارت…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٣٥

ای حزب اللّه نامه ئی بامضای شما عموماً واصل گرديد عبارت در نهايت ملاحت و بلاغت و فصاحت و حلاوت بود ازقرائت نهايت مسرّت حاصل گرديد.

ناطق بر روزه ماه صيام بود خوشا بحال شما حکم الهی را مجری داشتيد و در ايّام مبارکه بصيام قيام نموديد زيرا اين صيام جسمانی رمزی از صيام روحانيست يعنی کفّ نفس از جميع شهوات نفسانی و تخلّق باخلاق روحانی و انجذاب بنفحات رحمانی و اشتعال بنار محبّت سبحانی.

و همچنين نامه دليل بر اتّحاد و الفت قلوب بود اميد از فضل و موهبت ربّ جليل در اين عصر جديد چنانست که اقليم غرب شرق شمس حقيقت گردد و احبّای الهی مطالع انوار و مظاهرآثار شوند و از شبهات غافلان محفوظ و مصون مانند و ثابت بر عهد و پيمان مانند شب و روز بکوشند تا خفتگانرا بيدار کنند و غافلانرا هوشيار نمايند محرومانرا محرم راز کنند و بی‌نوايانرا از فيض ابدی نصيب بخشند منادی ملکوت گردند و اهل ناسوت را بجهان لاهوت خوانند.

ای حزب اللّه امروز در اين جهان هر حزبی در باديه ئی سر گردان و بهوا و هوسی متحرّک و بخيال خويش پويان و جويان در بين احزاب عالم اين حزب اسم اعظم از هر خيالی فارغ و از هر مقصدی در کنار و بنيّت خالصه قائم و بتعاليم الهی در نهايت آرزو ساعی و مجاهد تا اينکه روی زمين بهشت برين گردد و جهان ناسوت آئينه ملکوت شود جهان جهان ديگر گردد و نوع انسان تربيت و روش و سلوک ديگر يابد .

ای حزب الهی بعون و عنايت جمال مبارک روحی لأحبّائه الفداء بايد روش و سلوکی نمائيد که مانند آفتاب از سائر نفوس ممتاز شويد هر نفسی از شما در هر شهری که وارد گردد بخلق و خوی و صدق و وفا و محبّت و امانت و ديانت و مهربانی بعموم عالم انسانی مشارٌ بالبنان گردد جميع اهل شهر گويند که اين شخص يقين است که بهائيست زيرا اطوار و حرکات و روش و سلوک و خلق و خوی اين شخص از خصائص بهائيانست تا باين مقام نيائيد بعهد و پيمان الهی وفا ننموده‌ايد زيرا بنصوص قاطعه از جميع ما ميثاق وثيق گرفته که بموجب وصايا و نصائح الهيّه و تعاليم ربّانيّه رفتار نمائيم .

ای حزب اللّه وقت آنست که آثار و کمالات اسم اعظم در اين عصرمکرّم ظاهر و آشکار شود تا ثابت و محقّق شود که اين عصر عصر جمال مبارکست و اين قرن ممتاز از قرون و اعصار.

ای حزب اللّه هر نفسی را مشاهده کنيد که توجّه تامّ بامر اللّه دارد و مقصد محصور در نفوذ کلمة اللّه شب و روز بنيّت خالصه خدمت امر مينمايد و ابداً در روش و سلوک رائحه خود خواهی واثری از غرض شخصی نيست بلکه سرگشته بيابان محبّت اللّه است و سرمست باده معرفت اللّه و منهمک در نشر نفحات اللّه و منجذب بآيات ملکوت اللّه يقين بدانيد که موفّق ملکوتی شود و مؤيّد آسمانی گردد و مانند ستارهء صبحگاهی از افق موهبت ابدی بنهايت نورانيّت درخشنده و تابنده خواهد شد و اگربشائبه هوی و هوس و خود پرستی مشوب يقين است که مساعی عاقبت بی‌نتيجه ماند و محروم و مأيوس گردد .

ای حزب اللّه الحمد للّه جمال مبارک اعناق را از سلاسل و اغلال خلاص نمود و از جميع قيود رهائی داد و فرمود بار يک داريد و برگ يکشاخسار بعالم انسانی مهربانی کنيد و بنوع بشر مهر پرورگرديد بيگانگانرا مانند آشنا معامله نمائيد و اغيار را بمثابه يار نوازش فرمائيد دشمن را دوست بينيد و اهرمن را ملائکه شماريد جفاکار را مانند وفادار بنهايت محبّت رفتار کنيد و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختا مسک معطّر بمشام رسانيد خائفان را ملجأ و پناه گرديد و مضطربان را سبب راحت دل و جان بی‌نوايان را نوا بخشيد و فقيران را کنز غنا شويد دردمندان را درمان گرديد و مريضانرا طبيب و پرستار بصلح و سلام خدمت نمائيد و دوستی و راستی و حق پرستی و آشتی در جهان نيستی تأسيس نمائيد .

ای حزب اللّه همّتی بنمائيد بلکه اين عالم انسانی نورانی گردد و اين توده غبرا جنّت ابهی شود ظلمت احاطه نموده است و خلق و خوی وحشيانه مستولی گرديده عالم بشر جولانگاه وحشيان درنده گرديده و ميدان جاهلان نادان نفوس يا گرگ خونخوارند و يا حيوان بی‌ادراک يا سمّ قاتلند و يا گياه عاطل و باطل مگر اندکی از نفوس که فی الحقيقه فی الجمله مقاصد خيريّه دارند و در فکر راحت و آسايش عالم انسانی هستند امّا شما بايد در اين مورد يعنی خدمت بعالم انسانی جانفشانی کنيد و بجانفشانی شادمانی و کامرانی نمائيد .

ای حزب اللّه حضرت اعلی روحی له الفداء جانرا فدا نمود و جمال مبارک در هر دمی صد جان فدا فرمود و تحمّل مصائب و شدائد شديده کرد حبس و زنجير شد آواره و سرگون ديار بعيده گشت و عاقبت در سجن اعظم ايّام بسر برد و همچنين جمّ غفيری از ياران الهی در اين سبيل شهد شهادت نوشيدند و جان و مال و اهل و عيال کلّ را فدا و نثار فرمودند چه قدر خانمانها که ويران گشت و چه قدر خاندانها که تاراج و تالان گرديد چه بنيانها که ازبنياد بر افتاد و چه قدر قصور معموره که قبور مطموره شد جميع بجهت اينکه عالم انسانی نورانی گردد و نادانی بدانائی مبدّل شود و نفوس بشری رحمانی گردند و نزاع و جدال بکلّی از بيخ و بنياد بر افتد و ملکوت صلح بر عموم بشر استيلا يابد حال شما همّت نمائيد که اين دلبر آمال در انجمن عالم جلوه نمايد و اين موهبت حاصل شود.

ای حزب اللّه مبادا خاطری بيازاريد و نفسی را محزون کنيد و در حق شخصی چه يار و چه اغيار چه دوست و چه دشمن زبان بطعنه گشائيد در حق کلّ دعا کنيد و از برای کلّ موهبت و غفران طلبيد زنهار زنهار از اينکه نفسی از ديگری انتقام کشد ولو دشمن خونخوار باشد زنهار زنهار از اينکه نفسی خاطری بيازارد ولو بدخواه و بدکردار باشد نظر بخلق ننمائيد توجّه بخالق کنيد قوم عنود را مبينيد ربّ الجنود را ملاحظه کنيد خاک را نبينيد پرتو آفتاب تابناک بينيد که هر خاک سياه را روشن و پديدار کرده .

ای حزب اللّه در موارد بلا صبر و سکون و قرار يابيد هر قدر مصائب شديد شود مضطرب نشويد در کمال اطمينان بفضل حضرت يزدان مقاومت طوفان محن و آلام نمائيد .

در سال گذشته بعضی از بيوفايان از يار و اغيار و بيگانه و آشنا بدربار اعليحضرت پادشاه عثمانيان در حقّ اين آوارگان سعايتی نمودند و افترا و بهتانی زدند که اين آوارگان بری از آن مفترياتند حکومت بمقتضای مصلحت بتحقيق و تدقيق اين مفتريات بر خواست و جمعی از مفتّشين را باين بلد ارسال فرمود ديگر معلوم است که بدخواهان چه ميدانی يافتند و چه طوفانی برپا نمودند تحريرو تقرير نتوان نمود اگر نفسی حاضر بود ميدانست که چه قيامتی بر پاشد و چه زلزله و مصائبی رخ داد با وجود اين بانهايت سکون و اطمينان و صبر و قرار متوکّلاً علی اللّه رفتار شد بقسميکه اگر کسی نميدانست گمان مينمود که در نهايت آسايش وجدان و راحت دل و جان و شادمانی و کامرانی هستيم.

و نوعی واقع گرديد که نفس مدّعيان و مفتريان در تحقيق و تفتيش با مأمورين سهيم و شريک شدند و مدّعی و حاکم و شاهد نفوس واحده گرديد ديگر معلوم است که چه واقع گشت با وجود اين انصاف اينست که اعليحضرت پادشاه عثمانيان اعتنا باين سعايتها و روايتها و حکايتها و مفتريات تا بحال ننمودند و بعدل و انصاف معامله کردند ….

پروردگارا ياران غرب را بنفثات روح القدس مشام معطّر فرمودی و افق غرب را بنور هدايت روشن نمودی دوران را نزديک کردی و اغيار را يار مهربان فرمودی خفتگانرا بيدار کردی و غافلانرا هوشيار فرمودی.

ای پروردگار اين دوستان بزرگوار را مؤيّد وموفّق برضای خويش فرما و خير خواه بيگانه و خويش کن بجهان ملکوت ابدی در آر و از فيض لاهوت نصيب بخش بهائی حقيقی کن و ربّانی صميمی فرما از مجاز برهان و در حقيقت مستقرّ فرما آيات ملکوت کن و کواکب درخشنده در افق ناسوت نما سبب راحت و آسايش عالم انسانی فرما و خادم صلح عمومی کن کلّ را از باده وصايا و نصائح خويش سرمست کن و جميع را در سبيل تعاليم خود روش و سلوک عطا بخش.

ای پروردگار آرزوی اين بنده درگاه آنست که ياران باختر را بينم دست در آغوش دوستان خاور نموده‌اند و افراد انسانی بنهايت مهربانی اعضای يک انجمنند و قطرات يک بحر طيور يک گلشنند و لئآلی يک دريا اوراق يک شجرند و انوار يک شمس

توئی مقتدر و توانا و توئی قادر و عزيز و بينا *

منابع
محتویات