ای کنيز عزيز الهی نامهات رسيد و مضمون معلوم گرديد.
در ميان خلق ازدواج عبارت از ارتباط جسمانيست و اين اتّحاد و اتّفاق موقّتست زيرا فرقت جسمانی عاقبت مقرّر و محتوم است.
ولکن ازدواج اهل بها بايد ارتباط جسمانی و روحانی هر دو باشد زيرا هر دو سرمست يک جامند و منجذب بيک طلعت بيمثال زنده بيک روحند و روشن از يک انواراين روابط روحانيّه است و اتّحاد ابديست و همچنين در عالم جسمانی نيز ارتباط محکم متين دارند ارتباط و اتّحاد و اتّفاق چون از حيثيّت روح و جسم هر دو باشد آن وحدت حقيقی است لهذاابديست امّا اگر اتّحاد مجرّد از حيثيّت جسم باشد البتّه موقّتست و عاقبت مفارقت محقّق.
پس بايد اهل بها چون رابطه ازدواج درميان آيد اتّحاد حقيقی و ارتباط معنوی و اجتماع روحانی و جسمانی باشد تا در جميع مراتب وجود و در جميع عوالم الهی اين وحدت ابدی گردد زيرا اين وحدت حقيقی جلوه ئی از نور محبّت اللّه است.
و همچنين اگر نفوسی مؤمن حقيقی شوند ارتباط روحانی يابند و مظهر محبّت رحمانی گردند کلّ سرمست جام محبّت اللّه شوند البتّه آن اتّحاد و ارتباط نيز ابديست يعنی نفوسيکه از خود بگذرند و از نقايص عالم بشری تجرّد يابند و از قيود ناسوتی منصرف گردند البتّه پرتو انوار وحدت الهی بتابد و جميع در عالم ابدی وحدت حقيقی يابند *