ای احبّای الهی اساس ملکوت الهی بر عدل و انصاف و رحم…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٣٨

ای احبّای الهی اساس ملکوت الهی بر عدل و انصاف و رحم و مروّت و مهربانی بهر نفسی است پس بجان و دل بايد بکوشيد تا بعالم انسانی من دون استثناء محبّت و مهربانی نمائيد مگر نفوسيکه غرض و مرضی دارند با شخص ظالم و يا خائن و يا سارق نميشود مهربانی نمود زيرا مهربانی سبب طغيان او ميگردد نه انتباه او کاذب را آنچه ملاطفت نمائی بر دروغ می‌افزايد گمان ميکند که نميدانی و حال آنکه ميدانی ولی رأفت کبری مانع از اظهار است.

باری احبّای الهی بايد نه تنها بانسان رأفت و رحمت داشته باشند بلکه بايد بجميع ذی روح نهايت مهربانی نمايند زيرا حيوان با انسان در احساسات جسمانی و روح حيوانی مشترکست ولی انسان ملتفت اين حقيقت نيست گمان مينمايد که احساس حصر در انسانست لهذا ظلم بحيوان ميکند.

امّا بحقيقت چه فرقی در ميان احساسات جسمانی احساس واحد است خواه اذيّت بانسان کنی و خواه اذيّت بحيوان ابداً فرقی ندارد بلکه اذيّت بحيوان ضررش بيشتر است زيرا انسان زبان دارد شکوه نمايد آه و ناله کند و اگر صدمه ئی باو رسد بحکومت مراجعت کند حکومت دفع تعدّی کند ولی حيوان بيچاره زبان بسته است نه شکوه تواند و نه بشکايت به حکومت مقتدر است اگر هزار جفا از انسانی ببيند نه لساناً مدافعه تواند و نه عدالةً دادخواهی کند پس بايد ملاحظه حيوانرا بسيار داشت و بيشتر از انسان رحم نمود.

اطفال را از صغر نوعی تربيت نمائيد که بی‌نهايت بحيوان رؤف و مهربان باشند اگر حيوانی مريض است در علاج او کوشند اگر گرسنه است اطعام نمايند اگر تشنه است سيراب کنند اگر خسته است در راحتش بکوشند.

انسان اکثر گنه کارند و حيوان بيگناه البتّه بيگناهانرا مرحمت بيشتر بايد کرد و مهربانی بيشتر بايد نمود مگر حيوانات موذيه را مثل گرگ خونخوار مثل مار گزنده و ساير حيوانات موذيه چه که رحم باينها ظلم بانسان و حيوانات ديگر است مثلاً اگر گرگی را رأفت و مهربانی نمائی اين ظلم بگوسفند است يک گلّه گوسفند را از ميان بردارد کلب عقور را اگرفرصت دهی هزار حيوان و انسانرا سبب هلاک شود پس رأفت بحيوان درّنده ظلم بحيوانات مظلومه است لهذا بايد چاره آنرا نمود ولکن بحيوانات مبارکه بايد بی‌نهايت مهربانی نمود هر چه بيشتر بهتر و اين رأفت و مهربانی از اساس ملکوت الهی است اين مسئله را بسيار منظور داريد *

منابع
محتویات