ای طالب ملکوت نامهات رسيد از مصيبت کبری وفات قرين محترمت مرقوم نموده بودی آن وجود محترم از حوادث و حالات دنيا آنقدر دلتنگ شد که نهايت آرزوی نجات از دنيا داشت اينخاکدان فانی چنين است مخزن آلام و محن است غفلت است که انسانرا نگه ميدارد و الّا هيچ نفسی در اينعالم راحت نيست از ملوک گرفته تا بمملوک برسد اگر يک جام شيرين دهد در عقب صد جام تلخ دارد اينست شأن اين دنيا لهذا انسان عاقل بحيات دنيويّه تعلّقی ندارد و اعتمادی ننمايد بلکه در بعضی اوقات بينهايت آرزوی وفات کند تا از اين اکدار و احزان نجات يابد چنانچه بعضی از شدّت اکدار انتحار نمايند.
شما از جهت او مطمئن باشيد که غرق دريای عفو و غفران گردد و مظهر لطف و احسان شود تا توانيد بکوشيد طفل او را تربيت الهی نمائيد تا آن طفل چون ببلوغ رسد رحمانی باشد نورانی باشد آسمانی باشد *