٥٧- ای ياران الهی

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٥٧- ای ياران الهی

ای ياران الهی، عصر است و جميع امم و ملل در حبس و حصر مگر آزادگان الهی و احرار و ابرار در آستان مقدّس نامتناهی. زندانی تنگ‌تر از عالم امکان نه و نوع انسان در اين زندان پريشان و سرگردان. هر نفسی از قيود اين قفس آزادی يافت براحت نفسی کشيد ولی سائرين مانند کرم مهين در طبقه پست‌ترين زمين اسير ماء و طين خراطين ارض شدند و عالم وجود را منحصر بجهان خاک فرض کردند. سبحان اللّه زندانيان چنان گمان نمودند که طير گلشن الهی را در قفس زندان حبس توان نمود و نفس مشکينش را قطع توان کرد. بلبل گلبن معانی چون شهپر تقديس بگشايد در لانه لامکان آشيانه نمايد از زمان و مکان فارغ است و مانند نجم بازغ در افق انقطاع طالع و لائح .

ای ياران الهی در سبيل جمال مبارک قسم بروی دلجويش زندان ايوان کيوان است و سجن پرمحن گلشن آسمان. ربّ ربّ زدنی ذلّی و بلائی و محنی و ابتلائی فی سبيلک لانّ هذا غاية بغيتی و منتهی موئلی و راحة روحی و فرحی و سروری حبّاً بجمالک و توجّهاً الی ملکوت قيّوميّتک. ای ربّ هؤلاء عبادک توجّهوا ببابک بقلوب صافية و نفوس زکيّة و ارواح مستبشرة و آذان صاغية و عقول واعية و اعين باکية فی محبّتک. ربّ زدهم حبّاً و عرفاناً و عزّاً و شرفاً و مقاماً و اجعلهم ائمّة يرثوا ملکوتک و يتضرّعوا الی جبروتک و يستفيضوا من فيض لاهوتک. انّک انت القويّ المقتدر العزيز الکريم المستعان .

ای احبّای الهی هر چند گرگان در کمينند و درندگان خشمگين تا آهوان برّ وحدت را بدست آرند و آنچه مقتضای طينت است مجری دارند ولی شما توکّل بحضرت دوست نمائيد و تجرّد از مغز و پوست جوئيد واقف سرّ فدا گرديد و قائم بخدمت جمال ابهی. فرح و سرور در انقطاع و انجذاب و اشتياق بملکوت ابهاست و تا نشئهٔ صهبای محبّت اللّه حاصل نگردد نور فرح الهی و سرور رحمانی ندرخشد اگر جميع اسباب وجد و طرب و شادمانی آماده گردد و نفحه روحانی نوزد عاقبتش نوميديست و حسرت ابدی. لهذا بايد احبّای الهی جميع توجّهشان بملکوت رحمانی باشد تا ابواب سرور و شادمانی از جميع جهات مفتوح گردد.


منابع
محتویات