۱۰۱ - ای عزيز من

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۱۰۱ - ای عزيز من

ای عزيز من، امروز جهان وجود مانند شخص عليل است لهذا محتاج طبيب جليل تا تشخيص مرض کند و علاج سريع نمايد. و اين مرض بداروی سياسی و درمان آزادی مداوا نگردد و علاج نپذيرد زيرا مرض تعلّق باخلاق و وجدان دارد و مستولی بجان و دل انسان.

علاجی خواهيم که جانرا زنده نمايد و وجدان بپرورد و قلوب را حيات تازه بخشد و نوع انسانی را بکمالات رحمانی تربيت نمايد. يعنی شمس حقيقت بتابد و ابر رحمت ببارد و نسيم جانپرور بوزد بهار روحانی جهان بيارايد و کوه و صحرا از فيض نامتناهی الهی سبز و خرّم گردد طرف بستان حيات تازه جويد درختان برگ و شکوفه نمايد و ميوه تر برآرد صحن چمن گلزار و گلشن گردد و ازهار و رياحين بروياند و مرغان حدائق گلبانگی از اسرار حقايق زنند و سامعان بوجد و طرب آيند. باری حال آن طبيب روحانی بعالم ظهور قدم نهاد و تشخيص مرض آفاق نمود و بتعاليم و وصايا و نصايح علاج سريع کرد و دوای بديع بيان نمود تا جنگ و جدال برخيزد و صلح و صلاح برانگيزد عداوت و نفاق که مرض شديد آفاق است علاج گردد و خصومت و شقاق از بنياد بر افتد جنگ بدل بصلح شود جفا نماند وفا رخ بگشايد تعصّب دينی و نزاع مذهبی و جدال وطنی و مباينت و مغايرت جنسی نماند کلّ احزاب حزب واحد گردد و جميع قبائل و امم از يک چشمه بنوشد و روی زمين وطن مألوف عموم گردد و نوع انسان را مباينت اصول و فروع نماند وحدت عالم انسانی در قطب اين جهان خيمه زند عموميّت بشری بتأييد و توفيقات الهی رايت بر تلال و جبال و سهول و قصور و بروج افرازد و بارياح محبّت حقيقی موج زند.

حال آن عزيز مهربان را همّتی نمايان بايد و نيّت خير بجان و وجدان شايد تا خدمت بوحدت عالم انسانی نمايد و خير خواه عموم بشر گردد و بوصايا و نصايح الهی عمل نمايد و بتعاليم جانپرور حضرت بهاءاللّه قيام فرمايد غرب منوّر کند شرق معطّر نمايد تا حيات ابديّه جويد و مانند کوکب صبحگاهی بر اعصار و قرون بتابد.


منابع
محتویات