١٤٨- ای بندگان الهی

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٤٨- ای بندگان الهی

ای بندگان الهی، قريب غروبست و من از کثرت کار خسته و بی راحت و گرفتار با وجود اين بذکر شما مشغولم و بياد شما مانند دريا پرموج و بيقرار. ملاحظه نمائيد که محبّت ياران چگونه عبدالبهاء را به هيجان آورده که در چنين وقتی و چنين حالتی بنگارش نامه پرداخته. مقصود اينست که ياران الهی بايد مظاهر فيض رحمانی باشند و سبب فرح و شادمانی اين بنده فانی.

فرح و سرور من در اينست که به بينم و بشنوم و احساس نمايم که دوستان الحمد للّه در آن سامان شمعهای روشنند و گلهای گلزار و گلشن رائحهٔ روح و ريحان منتشر است و نکهت شکوفه و ازهار بهجت بخش قلوب اهل آفاق بصفات رحمانيّه متخلّقند و باخلاق روحانيّه متّصف جوهر راستی هستند و واسطهٔ صلح و آشتی جز رضای حقّ آرزوئی ندارند و بغير از جانفشانی کامرانی نخواهند خود را فدای جمال ابهی نموده‌اند و بتقديس و تنزيه شهرهٔ آفاق گشته‌اند جميع ملل و امم در روش و سلوک و صفات ياران حيرانند و کلّ بر پاکی و آزادگی و خضوع و خشوع آن نفوس شهادت ميدهند.

ای ياران رحمانی اين عبد بی‌نهايت شما را دوست دارد ولی آرزويش چنانست که روز بروز در مراتب کمال ترقّی نمائيد هر دم بهتر شويد و هر نفس شيرين‌تر گرديد تا هر يک بهر جمعی در آئيد مانند شمع برافروزيد اينست سبيل روحانيان و اينست روش رحمانيان . اگر انسان بآن موفّق گردد روز بروز بيشتر ترقّی نمايد و الّا عاقبت خسران مبين است و حسرت در نفس باز پسين .

از خدا خواهم که آيات توحيد گرديد و نشانهای الطاف ربّ مجيد با جميع طوائف عالم بنهايت مهربانی سلوک نمائيد هر چه جفا بينيد بوفا برخيزيد هر چه خطا مشاهده کنيد بدامن ستر بپوشيد تا توانيد در فکر آن باشيد که سبب نورانيّت عالم انسانی شويد و الّا دريای خاک عنقريب موجی زند و جميع در زير آن موج غرق و نابود مگر احبّای الهی آنان که ناظر بافق بقايند و مطالع مهر و وفا ابديند و سرمدی ربّانيند و ايزدی.


منابع
محتویات