ای مشتعل بنار محبّت اللّه، در يوم ظهور تجلّی مجلّی طور مشاهده نمودی و از شجره طوبی ندای انّی انا اللّه استماع کردی از ماء طهور نوشيدی و از کأس مزاجها کافور چشيدی بمشرق انوار توجّه نمودی و بملکوت اسرار تبتّل کردی. حال وقت آنست که ترتيل آيات توحيد کنی و تجديد خلعت تجريد بحبّ جمال قدم سائر امم را بوجد و طرب آری و بثناء اسم اعظم قبائل و ملل را جذب و وله دهی صمت و سکوت بهت و خمود آرد و ندا فرح بيمنتهی بخشد آتش بیشعله زغال است و مرغ بینغمه ابکم و لال شجر را ثمر بايد و سراج را شعاع و شرر. پس ای مرغ سحر نغمه و نوائی زن و آغاز ترانه ای نما تا نفوس مخموده باهتزاز آيد.