۲۵۳- ای نجوم بازغه افق محبّت اللّه

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۲۵۳- ای نجوم بازغه افق محبّت اللّه

ای نجوم بازغه افق محبّت اللّه، الحمد للّه از پرتو شمس حقيقت در خاور و باختر درخشنده‌ايد و چون سراج نورانيّه در انجمن عالم روشن و تابنده از رشحات سحاب فيض ابدی مانند گل و ريحان پرطراوت و لطافتيد و از فيوضات نور حقيقت مانند رخسارمهرويان پرحلاوت و ملاحت در لوح محفوظ امکان آيات باهره‌ايد و در رقّ منشور لامکان بيّنات زاهره مظاهر آثار توحيديد و مطالع انوار تفريد جميع از فيض ابدی آن نور مبين با بهره و نصيبيد و مانند آئينهٔ صافی از فيض آفتاب جهان الهی روشن و منير.

پس بجان و دل بکوشيد و سعی بليغ مبذول داريد که روز بروز آئينه دلها جهان افروز گردد و انوار حقّ بتابد و جهان آفرينش آرايش تازه يابد. ای احبّای الهی آن مربّی يزدانی جميع ما را بتربيت الهی پرورش داد و تعاليم آسمانی تعليم کرد تا هر يک بمثابه شمعی در محفل عالم شاهد انجمن گرديم و بانوار انقطاع و انجذاب و عرفان و محبّت يزدان مزيّن شويم و سبب نورانيّت اين جهان ظلمانی گرديم رايت تقديس برافرازيم و نفحات قدس منتشر کنيم جنود نجات شويم و سبب حيات کائنات گرديم. آن شجره مبارکه بر ما سايه افکند و آن عنقای مشرق احديّت ما را در ظلّ جناح خويش در آورد و بعنايت و موهبت زايد الوصف تربيت نمود آيا سزاوار است که بعد از پروازش بجهان پنهان دمی آسايش و راحت جوئيم و يا سر ببالين سکون و استراحت گذاريم؟ لا و اللّه اين سزاوار نيست و لايق بنده وفادار نه . بلکه مقتضی آنست که بکلّی خود را فراموش کنيم و از راحت و آسايش و رفاهيّت و لذّت و نعمت اين جهان فانی چشم پوشيم بکلّی گرفتار او گرديم جانفشانی کنيم و در قربانگاه عشق قربانی آرزو نمائيم و تا نفس اخير در سبيلش گردن را سزاوار غلّ و زنجير بينيم و تسليم تيغ و شمشير کنيم تا از روحانيان جهان جاودان گرديم و از محرمان خلوتگاه يزدان و چون آهنگ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِيَةً مَرْضِيَّة بگوش رسد رقص کنان و پاکوبان و کف زنان و يا بشری لی يا بشری لی گويان بخلوتگاه آن يار مهربان پرواز نمائيم.


منابع
محتویات