۲۶۴ - ای دوستان جانی عبدالبهاء

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۲۶۴ - ای دوستان جانی عبدالبهاء

ای دوستان جانی عبدالبهاء، جناب زائر، نوش پرهوش در مطاف سروش سر به آستان نهاد و دوستان را يک يک بخاطر آورد و به جان و دل تضرّع به درگاه احديّت نمود که کلّ را بآنچه امروز لايق و سزاوار است موفّق فرمايد و در نزد اين بنده درگاه الهی نيز ياد شما نمود و خواهش تحرير اين سطور کرد تا سبب انشراح صدور گردد.

باری ای ياران الهی، فارسيان هزار و سيصد سال در زير بار گران بودند گاهی اسير زنجير گشتند و گهی آواره کشور بعيد شدند گهی در نهايت ذلّ و هوان بزندان افتادند و گهی بی سر و سامان و دور از خانمان شدند هر جفائی تحمّل نمودند و هر عذابی را اصطبار کردند تا آنکه تاريکی ذلّت و خواری منتهی شد و پرتو عزّت ابدی از مطلع آمال طلوع نمود. حال خداوند مهربان را اراده چنان که آن ذلّت و خواری هزار ساله را به عزّت و بزرگواری تبديل نمايد و تلافی مافات شود نظر عنايت شامل شد و فضل و رحمت کامل، آن حزب آواره بلحاظ رحمانيّت منظور گشت و حقيقت موهبت تجسّم نمود. پس بايد ياران فارسی بدرستی و راستی چنان در ميان خلق بخدمت حقّ برخيزند که از جام لبريز محبّت اللّه جميع خلق نشئه انگيز گردند و برائحه معطّره معرفت اللّه آن آفاق را مشکبيز نمايند اساس پند آسمانی بنهند و تعاليم يزدانی بدهند و به روش و سلوک رحمانی قيام کنند و در کمال شور و وله و شوق و شعف و وجد و طرب شب و روز نعره يا بشری و يا طوبی بلند کنند که الحمد للّه افق ايران مطلع شمس حقيقت شد و کشور فارسيان روشن گرديد. هر چند مدّتی بود که چراغ خاموش شده بود الحمد للّه مهر جهان افروز طلوع و سطوع فرمود و هر چند آب چشمه فرو رفته بود ولی ستايش خداوند را که دريا بجوش آمد. عجب در اينست که فارسيان آواره در آن کناره هنوز در خوابند و بيدار نگشتند و هشيار نشدند. عنقريب شرق و غرب نعره يا بهاء الابهی بلند کند و جميع اقاليم کشور ايران را تقديس نمايد و جميع امم فارسيان را تمجيد کنند زيرا شمس حقيقت از آن افق درخشيد و ندای الهی از آن اقليم بلند شد زهی عزّت جاويد از برای آن بوم و بر و زهی سعادت شديد از برای اهل آن ديار اگر قدر بدانند و سمند همّت در اين ميدان برانند. چه بسيار که دولت پايدار بدر خانه آيد و در بکوبد ولی صاحب خانه از نادانی آن مهمان را براند. ای کاش فارسيان قديم هندوستان سر از بالين غفلت بر ميداشتند و اين ايّام را غنيمت ميشمردند و آنچه سزاوار اين روزگار است مجری ميداشتند پس ملاحظه مينمودند که وقت شادمانی است و هنگام کامرانی و عصر نورانی حضرت يزدانی و عليکم التّحيّة و الثّناء.


منابع