هو الله - ای احبّای الهی و اماء رحمن شمس حقيقت که از…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٨٣

هو الله

ای احبّای الهی و اماء رحمن شمس حقيقت که از افق تقديس بر آفاق اشراق نمود انوار وحدت افکار وحدت آراء وحدت عقائد و وحدت حقيقت مبذول داشت تا عالم انسانی از جهت افکار وعقايد در نقطهٔ واحده ‌اجتماع نمايد و بکلّی اختلاف و نزاع و جدال ازعالم انسانی بر خيزد و نور واحد که ساطع از شمس حقيقت است جميع قلوب را روشن نمايد. و به جهت اين وحدت تامّه و الفت کامله جميع بلايا و رزايا و مصائبی را به نفس مبارک تحمّل فرمود که چشمها گريان و قلبها الی الابد بريان است. الحمد لله در سائر ممالک شرق احبّای الهی اعتقاد واحد و فکر واحد و قول واحد دارند و به حقيقت واحده متمسّکند ولی از قرار مسموع در صفحات امريکا احبّای الهی اختلاف در عقايد دارند و اين اختلاف هادم بنيان الهی است. لهذا به عبارت صريح و صحيح مرکز ميثاق بيان اين مسئله را مينمايد تا ابداً اختلافی نماند کلّ متّحد و متّفق شوند و به سبب اين اتّحاد نورانيّت حقيقت عالم انسانی را روشن نمايد و آن اين است که حضرت اعلی روحی له الفداء موعود قرآن است يعنی مهدی و قائم موعودی که بعد از حضرت محمّد ظاهر خواهد شد و صبح روشن افق هدی بودند و مبشّر جمال ابهی. و جمال مبارک روحی لاحبّائه الفداء من يظهره‌ الله موعود جميع کتب والواح حضرت باب است و عبدالبهآء مرکز ميثاق الهی لکن غصن فرع شجره است. امّا اصل شجره است اساس شجره است و حقيقت کلّيّه شجره است. در کتب جميع ملل به دو موعود وعده داده شده چنانچه در انجيل آمدن ايليا و حضرت مسيح است و از آن مراد حضرت باب و حضرت بهآء الله است ديگر ظهور ثالثی نيست. تا هزار سال هر نفسی که پيدا شود ولو در نهايت کمال باشد در ظلّ جمال مبارک است بندهٔ اوست تلميذ اوست و مقتبس از انوار او و مستفيض از فيوضات او.

او بمنزلهٔ ستاره و ماه ‌است و جمال مبارک به منزلهٔ آفتاب، ماه از آفتاب اقتباس‌انوار نمايد. اين‌ است اعتقاد صميمی قلبی عبدالبهآء و جميع مکلّفند که آنچه از قلم ميثاق صادر کلّ به آن متمسّک گردند ومعتقد شوند. اين است اساس امر الهی اين است نور حقيقت اين است عقيدهٔ عبدالبهآء. لهذا عبدالبهآء را نهايت ‌آرزو چنين است که در آستان جمال مبارک خادم امين و بندهٔ صادق باشد. هر نفسی که محبّت تامّه به من دارد و ثابت بر ميثاق است بايد مرا بندهٔ آستان جمال مبارک داند ولی مرکزميثاق مرجع کلّ‌ اهل‌ آفاق است و مبيّن کتاب و بهائيان کلّ در ظلّ او. اگر نفسی به خودی خود کتاب الهی را مخالف نصّ صريح قلم ميثاق تفسيرنمايد مقبول نيست و سبب اختلاف در ميان احبّاء الله است. مقصود اين است که جمال مبارک مثل و نظيری ندارد متفرّد در ذاتست و منزّه و مقدّس در صفات من در ظلّ او هستم و بندهٔ آستان او. اميدم چنان است که بعد از اين نصّ صريح که از قلم ميثاق صادراست ديگر ابداً اختلافی نماند و احبّای آمريک نظير ياران ‌ايران کلّ در عقائد متّحد و متّفق شوند تا اين سبب سرور قلب عبدالبهآء گردد و باعث علوّ امر الله در امريکا و اين نامه را طبع کنيد و در جميع امريکا انتشار دهيد و عليکم وعليکنّ البهآء الابهی.

اگر نفسی ايرانی از شرق به آن صفحات آيد ولو فرض محال پسر من باشد يا دختر عبدالبهآء باشد و سندی مأذونی به خطّ و امضای من نداشته باشد ملاقات و مکالمهٔ با او حرام است زيرا هر کس بدون اذن آيد جز فساد و نقض ميثاق مقصدی ندارد. عبدالبهآء عبّاس . Abdul Baha Abbas


منابع