ای کنيز خدا نامهات رسيد شکايت از محفلتان نموده بودی که در اضطراب است. هر مرضی را علاجی و هرمصيبتی را فرجی علاج سريع اين مرض که به محفل عارض شده تذکّر و تفکّر در عهد و ميثاق است که آيا اين عهد و ميثاق را جمال مبارک به جهت اطاعت کلّ گرفتهاند يا به جهت مخالفت. اگر به جهت مخالفت گرفته اند حرفی نداريم و اگر به جهت اطاعت و موافقت گرفته اند تزلزل سبب خسران مبين است و عدم اطاعت و عدم توجّه ضلالی عظيم. حضرت مسيح روحی له الفداء در حقّ پطرس يک کلمه فرمودند نه به خطّ خويش نگاشتند و آن کلمه اين است تو سنگی و بر آن سنگ کليسای خود را بنا نمايم. اين يک کلمه است چندان اهمّيّتی ندارد و اين روايت است نه کتابت و نه به قلم مسيح مرقوم شد، با وجود اين جميع حواريّين خاضع و خاشع شدند. حال جمال مبارک به خطّ خود به اثر قلم اعلی و صريح عبارت کلّ را امر قطعی بر اطاعت و توجّه فرمودند يا بايد گفت جمال مبارک نعوذ بالله نادان بودند و خطا کردند که کلّ را امر به اطاعت مرکز عهد فرمودند و مبيّنی کتاب را حصر در مرکز عهد به صريح عبارت فرمودند يا بايد اطاعت کرد و توجّه نمود. عجبا، در ملکوت الهی چه جواب به جمال مبارک خواهند داد همين قدر ملاحظه کفايت است اگر انصاف در ميان باشد و اگر انصاف نباشد و به اعتساف سخن رانند مسئلهٔ ديگر است. باری اين ناقضين و مخالفت جميع نظير کف درياست بقائی ندارد زائل گردد و دريا که سبب حيات است باقی و برقرار. ملاحظهٔ بعد از مسيح را بکنيد که چقدر نفوس بر فساد و فتنه در امر حضرت قيام نمودند ولی عاقبت خائب و خاسر شدند و حقيقت عَلَم بر افراخت. اين نقض عهد نيز چنين است مثل سراب است عنقريب محو و نابود خواهد شد و عليک التّحيّة و الثّناء. Abdul Baha Abbas ٢٤ حزيران ١٩١٩