هو الله - ای بندهٔ بهاء چه نويسم و چه انديشم جمال قدم…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٥٠

هو الله

ای بندهٔ بهاء چه نويسم و چه انديشم جمال قدم و اسم اعظم روحی لاحبّائه الفدا از بدو امر اساس عهد و ميثاق را از زبر حديد متين و رزين و رصين نهاد و اين بنيان بلند پيمان را ايوان رحمن قرار داد. هر نفس اندک انصاف دهد ملاحظه مينمايد که‌ از بدايت نشئهٔ انسانی تا اين کور رحمانی چنين عهد و پيمانی در قطب ملأ اعلی و مرکز ملکوت ابهی تأسيس نگشت. از بدايت ظهور شعلهٔ نورانی طور تا غروب آفتاب انور جمال مشکور هيچ لوحی نازل نشد مگر آن که صراحةً يا کنايةً يا اشارةً ذکر اين عهد الست و ميثاق قديم فرمودند و متمسّکين را حمد و ستايش ومدح و نيايش فرمودند و متزلزلين و ناقضين و ناکثين را زجر و نکوهش. پس به اثر قلم و نقوش خطّ ابهی در صفحات بيضاء از من فی الوجود از غيب و شهود عهد و پيمان گرفتند و کتاب عهدی فرمودند و وصيّت الله اين که ثبت نمودند. انصاف بايد داشت که جمال مبارک چقدر احتياط مجری داشتند حتّی در کتاب اقدس که ناسخ کلّ کتب است به بيان واضح صريح نه اشاره و کنايه و تلويح در مواضع متعدّده به چه قوّت و قدرت مشدّده بيان فرمودند. با وجود اين خاک بر سر خلق احمق که ما محلّ ظنون و اوهام گوناگون واقع شديم بلکه به سهام و سنان شبهات مطعون. ولی اينقدر بدان که سراج الهی روشن گردد و نجم بازغ ساطع بر انجمن بحر الهی بجوش آيد و نهنگ دريای رحمانی در خروش عندليب گلستان بهائی در نغمه و شور آيد و بلبل گلشن ربّانی در ترانهٔ بی فتور. آن وقت گوش شنوا که معتاد استماع نغمهٔ بلبل است آواز سروش شنود که سبّوح قدّوس اين است عندليب گلزار من اين است بلبل باغ من اين است شمع آفاق من و البهآء عليک.


منابع