الله ابهی - الهی الهی قد غشت القلوب غاشية الاضطراب…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٥٥

الله ابهی

الهی الهی قد غشت القلوب غاشية الاضطراب و حجبت الابصار سبحات الاعتساف و حُرمت‌ الاعين عن مشاهدة‌ الانوار و مُنعت ‌الآذان من استماع الاسرار ای ربّ اخرق الاستار و احرق الحجب السّاترة للابصار و اکشف الغطاء عن البصائر يا ذا العطاء انّک انت الکاشف الخارق للحجاب و السّحاب و مظهر الشّمس فی رابعة النّهار.

ای بندهٔ حقّ، حقّ عيان چون مهر رخشان آمده، حيف کاندر شهر کوران آمده. جمال ابهی روحی لاحبّائه الفداء سی سال قبل از صعود کلّ را به مرجع مخصوص دلالت و به کرّات و مرّات احبّاء حاضرين را دلالت، بعد در کتاب اقدس به نصّ صريح چون بنيان مرصوص به مقام منصوص هدايت فرمودند و شب و روز احبّاء را گاهی به تصريح گهی به تلويح گهی به کنايه گهی به اشاره‌ اخطار و ايقاظ ميفرمودند تا آن که کتاب مبين و لوح محفوظ ميثاق ‌الهی به اثر قلم ‌اعلی مرقوم شد و مرکز ميثاق مشروح گشت آفتاب عهد بتابيد نور هدايت کبری بدرخشيد تا باز بعد از صعود اختلاف حاصل نگردد و اجتهاد به ميان نيايد و هر کس به هوای خويش نپرد . خليفهٔ ثانی حسبنا کتاب‌ الله نگويند، خليفهٔ ثالث ‌انا ذوالنّورين نفرمايند مرکز ميثاق معلوم باشد و مبيّن آيات نيّر آفاق منصوص، صغير و کبير کلّ اطاعت نمايند عظيم و حقير کلّ هدايت جويند. حال مرکز منصوص متروک و مرجع مخصوص مخذول و منکوب احزاب مهزومه در جولان و شبهات استنباطيّه مستولی بر قلب هر جبان و هزار افترا ورد زبان، يکی گويد نسخ شريعت نمودند ديگری گويد نماز و روزه را بر داشتند حزبی گويند چنين و حزبی گويند چنان. جميع اين روايات و حکايات محض القاء شبهات است و الّا دين دين الله است و شريعت شريعت لا تتغيّر و لا تتبدّل الی يوم الله.

ما کلّ در ظلّ شريعت‌ الهيّه مستظلّ و به احکام الهی مکلّف تخلّف نتوانيم و تمرّد نخواهيم‌، اين چه تصوّر است و اين چه تفکّر؟ از اين تدبير ثمری جز تفضيح خويش نبينند و مفرّی از برای خود نيابند مقصودشان از اين افترا تخديش اذهان است و تشويش‌ افکار اين عبد اوّل من تمسّک بشريعة الله و اوّل من‌ اتّبع اوامر الله فاحضر لتری. ولی نفوسی که اين افترا را ميزنند، آيا از شريعت‌ الله خبر دارند يا از احکام ‌الهی چيزی عمل نموده‌اند؟ شما استفسار نمائيد شريعتشان القاء شبهات و دينشان ‌اتّباع متشابهات مثل سائر ملل غابر است. قوم موسی خويش را اوّل مطيع حضرت موسی ميدانند و به جميع احکام عامل ولی حضرت روح را به صليب زنند و همچنين ديگران لب و دندان پيغمبر بشکنند، قوم فرقان خويش را اهل شريعت دانند و احکام مجری دارند و شبی هزار رکعت نماز کنند ولی صد هزار گلوله به سينهٔ مبارک حضرت اعلی زنند و اهل بيان نماز کنند و روزه بگيرند امّا در هر ساعتی هزاران تير به صدر منوّر زدند ولی اين عباد مؤمن بالله و موقن به‌ آيات ‌الله و تابع شريعت‌ الله و عامل به‌ احکام ‌الله و ثابت و راسخ بر ميثاق الله ولی نزد حضرات هر کس ثابت بر ميثاق فاجر است کافر است خاسر است تارک الصّلات است فاطر الصّيام است هاتک الشّرع است و لو عبادت اوّلين و آخرين را بنمايد …


منابع