هو الله - لک الحمد يا الهی بما کشفت الغطاء و رفعت النّقاب…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٧٨

هو الله

لک الحمد يا الهی بما کشفت الغطاء و رفعت النّقاب عن وجه الحقيقة لعبدک المبتهل الی ملکوت رحمانيّتک ‌المتضرّع‌ الی جبروت فردانيّتک و هديته‌ الی معين الهدی و سقيته کاساً دهاقاً من صهبآء الوفآء و رفعت‌ الغشآء عن ‌الأعين ‌الرّمدآء حتّی رأت آياتک الکبری السّاطعة علی‌ الأرجاء ربّ ‌ايّده علی‌ الثّبوت فی‌المنهج البيضاء و الاستقامة علی هذا النّبأ العظيم‌ الّذی نشر الجناح علی ‌الآفاق فی يوم الميثاق انّک انت الکريم و انّک انت الرّحيم و انّک انت الهادی لکلّ قلب سليم.

ای مفتون حقيقت شکر کن خدا را که شبهات زائل و اوهام محتجبين باطل و نور حقيقت ساطع گرديد. حزب مخمود چون سطوع انوار و ظهور اقتدار و شيوع آثار و نفوذ کلمة‌ الله در اقطار ديدند از حفرهٔ خمود و خمول درآمدند و آرزوی اوج قبول مينمايند. جميع اهل اصفهان واقف و مطّلعند که رئيس آن قوم در حضور عموم بر فراز منبر به صريح عبارت تبرّی از حضرت نقطهٔ اولی روحی له الفداء به اقبح عبارات نمود و همچنين سليل آن شخص دراين ايّام در روزنامهٔ چهره نما بکلّی انکار و استکبار نموده و شخص غير حصور چهل سال است که در جزيرهٔ مزبوره در نهايت خمول و خمود بوده نه نامی و نه نشانی و نه نصرتی و نه اعلائی. سبحان الله در مدّت چهل سال نفسی را دلالت نکرد حتّی از تربيت خانوادهٔ خويش عاجز ماند با اين عجز و ضعف که در ايّام خوف و ترس مخفی و مستور و در دشت و صحرا سر گردان و مخذول اوقات ميگذراند و جمال ابهی روحی له الفداء در عراق و ايران و استامبول و روميلی و ارض مقدّسه در سجن اعظم در نهايت اقتدار مقاوم جميع امم بودند در زير زنجير و شمشير اعلاء کلمة الله فرمودند و شرق و غرب به حرکت و اهتزاز آوردند. چون طيور ليل اين عزّت امر الله را ديدند مغتنم شمردند و بدين واسطه باز در سرّ سرّ به پنهانی از يار و اغيار القای شبهات نمايند که ما اصليم و فرع و اساس اين امريم از قبل و بعد و بدين وسيله بی خبران را پريشان کنند و بی خردان را به عالم نسيان اندازند. مثلی‌است مشهور اگر کعبه بعيد است مسجد نزديک است. سر گذشت اين شخص از بدايت امر تا امروز و تفاصيل حال و حرکت جمال مبارک در جميع بلدان و ديار معروف و مشهور اين دو را قياس نمائيد.

و از اين گذشته کلمات غير حصور و مکاتيب او در دست اهل فتور است اين نوشتجات را با آثار جمال مبارک مقابله نمائيد تا حقيقت حال معلوم و مشهود شود و اگر به عين انصاف در بيان ملاحظه گردد به صريح عبارت جميع ذکر جمال مبارک است واز احکام بيان مقصود اجرا و انفاذ نبوده بلکه مقصود ذکر من يظهره‌ الله و نعت و ستايش او بوده چنان که در هر باب و فصلی منتهی به ذکر آن جوهر وجود ميگردد و اگر اين نبود بيان را چه ثمره و نتايجی بود؟ انصاف بايد داد. از جملهٔ احکام بيان ضرب اعناق اهل آفاق و حرق جميع کتب و صحف و زبر و اوراق و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه. آيااين احکام در اين عصر ممکن الوقوع است؟ لا و الله. بلکه مستحيل و محال پس نظر در کتاب اقدس نمائيد که جميع احکام مانند روح در جسم امکان است و چون جميع طوائف و ملل‌ اطّلاع يابند و لو ايمان نياورند فرياد برآرند هذا هو العدل و هذا هو الموافق لهذا العصر و هذا هو روح هذا القرن، چه برهانی اعظم از اين؟

الحمد لله‌ امر الله علم وحدت عالم انسانی در قطب امکان برافراخته و خيمهٔ عموميّت بشری و مساوات تامّ و مواسات حقيقی بلند گرديده بغض و عداوت ملل به الفت و محبّت مبدّل شده سيف و سنان معطّل جنگ و جدال محرّم شده بنيان بيگانگی برافتاده رايت يگانگی برافراخته دشمن دوست گرديده ‌بيگانه آشنا شده دور نزديک گرديده مهجور و محروم به ايوان در آمده. حال ملاحظه فرما چنين قوّتی را که روح عالم و محرّک‌ امم‌ است آيا ميتوان مقاومت نمود؟ لا و الله، انّ هذا لهو البنيان المرصوص و انّ هذا هو الاساس المتين لا تزعزعه قوّات من علی الأرض اجمعين و عليک البهآء الأبهی. ع ع


منابع