هو الله - ای سليل عزيز آن مستغرق دريای مغفرت الهی مدّتی…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٧٩

هو الله

ای سليل عزيز آن مستغرق دريای مغفرت الهی مدّتی است مديده تحريری نشد و تقريری نگشت اين از مشاغل کثيره بود که دقيقه ای فرصت ندهد و مهلت نبخشد و بلايا و محن نيز منضمّ از جمله در اين ايّام ‌از کثرت فساد اهل فتور و لوائح مبسوطهٔ مشروحهٔ مضرّه که در حقّ عبدالبهآء به مدينهٔ کبری فرستاده اند و وسايطی ديگر چند تشبّث نموده که ذکرش جايز نه تا آن که عبدالبهآء را دوباره در سجن عکّا مسجون نمودند. حزب غرور را اميد چنان بود که‌ اين بلا حصر در عبدالبهآء خواهد شد غافل از اين که خود را به چاه خذلان و هوان ابدی خواهند انداخت خود آنان نيز مسجون خواهند گشت.

اين قضيّه مثل قضيّهٔ يحيی شد طابقوا النّعل بالنّعل يحيی را گمان چنان بود که فساد سبب اذيّت جمال مبارک گردد اين بود که سيّد محمّد را به مدينهٔ کبيره فرستاد و انواع حيله و تزوير به کار برد تا جمال مبارک را در خطر عظيم‌ انداخت چون نار فتنه شعله زد فوراً خانمان يحيی را بسوزانيد او را پيش از جمال مبارک از ارض سرّ سرگون نمودند خسروا الدّنيا و الآخرة و ذلک هو الخسران المبين. عبدالبهآء از اين مصيبت و بلاء در سرور و فرح بی منتهی زيرا کامرانی و شادمانی احبّای الهی بعد از صعود جمال ابهی آشوب و بلاست و صدمهٔ بی منتهی يعنی چاه اوج ماه است و حصير ذلّت سرير سلطنت سلاسل و اغلال نهايت آمال است و کند و زنجير آزادگی و عيش و عشرت بی مثل و نظير. اين واضح است که سرور اين آوارگان به سازندگان و خوانندگان و بازندگان نيست بلکه به تحمّل مشقّات و صبر در مصيبات و انقطاع از کلّ کائنات و اعلاء کلمة الله و نشر نفحات الله است هذا هو الفضل العظيم وهذا هو الفيض المبين و عليک التّحيّة والثّناء اين مکتوب را به اطراف بفرستيد. ع ع


منابع