هوالأبهی - ای دوستان راستان ظلمات جهل و ضلال عرصه امکان…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٨٩

هوالأبهی

ای دوستان راستان ظلمات جهل و ضلال عرصه امکان را احاطه نموده بود و فسحت وجود را تنگ نموده بود صبحی در نهايت درخشندگی بدرخشيد پس آفتاب در غايت روشنی و اشراق دميد و پرتوش نور‌افروز و ظلمت‌سوز بود از فيض انوار آن آفتاب جهانتاب کيهان رشک ايوان جنان گرديد و آفاق از پرتو تجلّی آن شمس حقيقت غبطه روضه رضوان شد اين فيض قديم و اشراق عظيم و ريزش باران ابر بخشش هر چند در نهايت قوّت و قدرت بود ولی نفوس بايد مستعدّ و ﻻئق باشد و حقائق وجود بايد قابليات موافق جويد نور هر چند در شدّت ظهور باشد چشم کور محروم و مهجور ماند ابر بهاری هر چند بارنده بود خاک شور زار ناپاک گل و ريحان نرويد**.**

پس ای دوستان الهی بکوشيد که چشم بينا گردد تا قابل مشاهده شود و ارض قلب طيب و طاهر گردد تا گل و سنبل و ضيمران روياند اين است نصايح مشفقانه به گوش جان استماع نمائيد قسم به مربّی غيب و شهود که اگر موجود نابودی توجّه و تقابل به آن کوکب نورانی نمايد حکم نجم ثاقب يابد و سمت جبل شامخ گزيند**.** ع‌ع


منابع