هوالله - ای دو زائر مرقد مقدّس منوّر با نهايت روح و…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٣٧

هوالله

ای دو زائر مرقد مقدّس منوّر با نهايت روح و ريحان به منزلگه جانان رسيديد و از گلشن موهبت گلهای لطيف و ازهار بديع اقتطاف نموديد و نفحه مشکبار از حديقه اسرار استشمام فرموديد و از جام فوز و فلاح سرمست و هشيار گشتيد پس به اذن محتوم رجوع به وطن مألوف نموديد تا ياران الهی را روح و ريحانی بخشيد و مشتاقان را بشارت کبری دهيد نامه هائی به جهت دوستان خواستيد ولی وقت مساعد نبود و فرصت هنوز دست نداد اگر بدانيد که در چه آشوب و فتنه‌ای بوديم البتّه معذور داريد زيرا تير جفا از هر سمت متتابع و سهام قضا از هر جهت متواصل و عبدالبهاء متحيّر سينه را هدف کدام نمايد تا کار به درجه‌ای رسيد که از تراکم سهام اين قلب و جسد را حصنی از حديد حاصل گرديد ديگر تيری را تأثيری نماند و تيغی را تيزی نماند البتّه معلوم است در چنين حالتی با چنين کربتی و چنين شدّتی کسی را فرصت همسی نماند تا چه رسد به نگارش نامه ها و تحرير کتابها لهذا عذر ميخواهم و العذر عند کرام النّاس مقبول. آن ياران را از قبل من تحيّت مشتاقانه برسانيد و بشارت کبری دهيد که من به جان و دل به درگه جانان ناله و فغان نمايم و به زاری طلب الطاف بی‌پايان کنم تا نفحات قدس مشام دوستان را گلشن بقا نمايد و قلوب ياران را حديقه حضرت رحمان فرمايد و عليکما و عليهم التّحيّة و الثّناء من ملکوت الأبهی**.** ع ع


منابع