هوالله - ای بشير الهی مکاتيب شما رسيد و از پريشانی…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٤٢

هوالله

ای بشير الهی مکاتيب شما رسيد و از پريشانی فکر شما به جهت انقلاب بقعه مبارکه حيرت دست داد زيرا وادی محبّت اللّه ميدان محن و آلام است و در ره عشق خون دل و آفت جان بايد چنين باشد والّا چگونه صادقان از کاذبان ممتاز گردند و عاشقان از غافلان جدا شوند قوّه فارقه در ميان نفوس مطمئنّه و قلوب مضطربه مصائب و بلايای متتابعه است آنان که مؤمن و موقنند زخم را مرهم يابند و زهر را درياق اعظم شمرند و در آتش آزمايش چهره را آرايش دهند و راحت و آسايش اين جهان را آلايش شمرند بلکه تير جفا را درّ عطا يابند و درد و آلام را عين درمان دانند لهذا شما حيران نگرديد و با آه سوزان و چشم گريان همدم مشويد شکر کنيد خدا را که عبدالبهاء در سبيل بها هر دمی جام بلائی کشد و تلخی سمّ هلاک چشد اين از موهبت پروردگار است و الطاف بی نهايت خداوند بيهمتا احبّا بايد نظر به ارض مقصود نکنند و از وقايع و حوادث مؤلمه متأثّر نشوند با وجودِ هزار فتن و فساد مرکز نقض لابدّ است البتّه هر روز بلائی وارد شود و آلامی حاصل گردد بلکه بايد احبّا به نشر نفحات اللّه بکوشند و ترويج تعاليم بهاءاللّه نمايند و به کار خود مشغول گردند تا ياران به خلق و خوئی مبعوث شوند و روش و سلوکی نمايند که جهان جنّت رضوان گردد و روی زمين بهشت برين شود اين مهمّ است والّا بقا و فنای ما هيچيک اهمّيّتی ندارد اصل آن است که بايد کلّ به جان و دل بکوشيم تا حقيقت رحمانيّت در قطب امکان جلوه گر گردد و عالم بشر مرآت جمال جليل اکبر شود ايمان و ايقان و عرفان و راستی و درستی و آشتی و حقّ‌پرستی و محبّت و يگانگی و الفت و فرزانگی در ميان عالميان محقّق و مشتهر گردد زيرا اليوم بشر مانند گرگ درنده جانور است و هر قوم و ملّت در فکر خونخواری يکديگر شما بايد به جان و دل بکوشيد که جميع بشر با يکديگر مهرپرور گردند وهيچ ملّتی راضی به ادنی ضرر ديگر نشود بلکه ملل و امم دست در آغوش هم شوند و غمخوار يکديگر گردند شما چنين باشيد و تسليم گرديد و عليکم التّحيّة و الثّناء**.** ع ع


منابع