هوالله - يا غافری و يا عفوّی انّی اعفّر وجهی و اغبّر…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٤٨

هوالله

يا غافری و يا عفوّی انّی اعفّر وجهی و اغبّر جبينی بترباء فناء حضرة قدسک مستدعياً فيض عفوک و احسانک و جودک و امتنانک لعبدک الّذی رجع اليک و حلّ برحاب عفوک و غفرانک الهی الهی اعف عنه و اغفر له کرامة لابنه الّذی خدمک فی ايّامک و سعی فی نشر نفحاتک و جمع عصبة من اسرائيل فی محافل الذّکر و اشتغل بمحامدک و نعوتک و ما اراد بذلک الّا اعلآء امرک و علوّ کلمتک و نشر ذکرک و حشر عباد فی ظلّ لوائک ای ربّ اغفر اباه و اجره فی جوار رحمتک الکبری انّک انت العطوف الرّؤوف العفوّ الغفور**.**

ای بنده جمال ابهی محرّره آن جناب تلاوت شد نفحه احزان استشمام گشت محزون مشو مغموم مگرد مخمود منشين مسرور باش و محظوظ زيرا موهبت کبری جلوه نموده و سجن عبدالبهاء محکم گشته اين حبس نيست آزادی است و اين زندان نيست ايوان است و اين محکوميّت نيست روحانيّت است و اين سختی نيست بشارت است و اين محصوريّت نيست حرّيّت است من اميدم از عنايات جمال ابهی بيش از اين است اين که نقلی نيست روح و ريحان است بلکه سير گلگشت جنان است آنچه سبب احزان است عسرت ياران است اميد از موهبت الهيّه چنين است که روزگاری شکرين پيش آيد و آسايش و راحتی به جهت شما فراهم شود اگرچه راحت جان و کام دل و آسايش وجدان در خدمت آستان است اگر اين موهبت ميسّر گردد هر معسوری ميسور شود و هر تلخی شيرين گردد زهر درياق شود و نيش نوش گردد چندی به اين خدمت مشغول بوديد و احبّای کليمی را جمع مينموديد و دلالت و هدايت ميکرديد و حال چقدر خوش است که روش مألوف پيش آيد و در طريق معروف سلوک گردد و عليک التّحيّة و الثّناء**.** ع ع


منابع