… امّا مسئله بلايای اين عبد احبّای الهی بايد خود را…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٥٥

… امّا مسئله بلايای اين عبد احبّای الهی بايد خود را مشغول به تأثّرات قلبيّه ننمايند زيرا من به بلايا و محن و رزايا خو کرده‌ام و چون اخوان به جفا برخاستند و جدا شدند من با بلايا و رزايا عقد اخوّت بستم حال الحمد للّه چنين برادران عزيزی دارم و فی‌الحقيقه مونس و انيس منند و سبب تسلّی قلب اگر اين آلام و محن نبود ما را در سبيل الهی چه خدمتی و در آستان مقدّس چه عبوديّتی اوقات بيهوده ميگذشت ثمر و نتيجه نداشت حال الحمد للّه شجر وجود را ثمری و آه و ناله سحرگاهی را اثری از اين جهت نبايد ياران الهی متأثّر و محزون بمانند بلکه به خدمت خود پردازند و به جان و دل بکوشند و جانفشانی نمايند بقعه مبارکه لابدّ در جميع احيان مورد طوفان است گاهی خفّت يابد و گاهی شدّت جويد مقصود اين است اين عيش و طرب مستمرّ است و الحمد للّه منتج و مثمر ديگر چرا بايد آه و فغان نمود و با چشم گريان و قلب سوزان همدم جزع و فزع گرديد. حضرات حواريّون حضرت مسيح روحی له الفداء را بر فراز دار ديدند اگر چنانچه به آه و انين مشغول ميشدند چگونه آفاق را به رايحه محبّت اللّه معطّر مينمودند اين بود که متّفق و متّحد شدند و يوم صعود شمس حقيقت را از افق ابدی مشهود ديدند و به خدمت پرداختند و جهان را منوّر کردند پس معلوم شد که مصائب وارده بر مظاهر مقدّسه الهيّه نيز نبايد سبب تأثّرات شديده گردد تا چه رسد به امثال ما، به قول ملّا عبدالرّحيم مرحوم امّا جوهر الکلام و نبض المسئله اين که بايد احبّای الهی به نشر نفحات مشغول شوند نه به اساله عبرات و نه مشغوليّت به آه و حسرات و نه استغراق در بحر سکرات اين است حقيقت حال…


منابع