ای بنده حقّ نامه نمرو ٨ رسيد و همچنين نامههائی که در طيّ آن بود. ولايت فارس بلکه اقليم ايران ويرانست. امناء عاقل و دانا بايد تا حسن انتظام يابد. اين مريض طبيب حاذق خواهد و اين مملکت امير ماهر جويد. حال تا اين طوفان برپاست ايران ويرانست. از خدا خواهيم که طبيب ماهری پيدا گردد تا اين بيمار را سبب شفای عاجل شود. آن مملکت فیالحقيقه معرض مرضهای بیپايانست، از هر جهت مضطرب. يک قوّت ربّانی میخواهد که از عهده انتظام آن برآيد. قوای بشريّه تا يک درجه تمشيت امور تواند ولی چون خلل از هر جهت حاصل گشت يک قوّتی ربّانيّه و موهبتی رحمانيّه و عنايتی سبحانيّه لازم تا اين خلل برطرف شود. لهذا ما دعا میکنيم که الطاف حضرت احديّت شامل گردد و اين جسم مرده زنده شود و اين ناتوان توانا گردد، چارهای جز اين نه. شما متوکّل بر خدا باشيد و متوسّل به ذيل کبريا. محزون مباش دلخون مگرد ان ينصرکم اللّه فلا غالب لکم و ان يخذلکم من ذا الّذی ينصرکم بعده و عليکم التّحيّة و الثّنآء. ع ع