ای بنده صادق الهی صدق و راستی سبب هدايت تو گرديد و به اين موهبت فائز نمود. اگر صدق نداشتی البتّه تحرّی حقيقت نمینمودی. صدق مانند عطش است و هدايت آب گوارا. تا تشنگی نيايد آب حيوان نيز ثمری ندارد چنانکه ملاحظه میکنی که دريای عذب فرات و معين حيات واضح و مشهود ولی تشنگان مفقود. در ايّام سيّدالشّهدآء روحی له الفدآء آن ينبوع علم الهی و منبع فيض ربّانی آب حيات جاری و ساری ولکن تشنهای در ميان نبود. حال ملاحظه کن که جميع محبّان لبتشنه آن چشمه حيوانند و العطش العطش از جميع شيعيان بلند ولی حقيقت ندارد زيرا اگر حقيقت داشت البتّه به ساحل دريای آب حيات میشتافتند. يقولون بالسنتهم ما ليس فی قلوبهم. باری تو شکر کن خدا را که به عين تسنيم پی بردی و از کوثر رحمانی نصيب گرفتی. حقّ را شناختی و با دلبر مهربان نرد محبّت باختی. و عليک البهآء الأبهی. ع ع