هو الله - ای ياران باوفای جمال ابهی در اين غوغا و ضوضا…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٣٢

هو الله

ای ياران باوفای جمال ابهی در اين غوغا و ضوضا که بيخردان برپا نمودند در مشکلات عظيمه افتاديد و به صدمات شديده مبتلا گشتيد. گروه ظلوم جهول برخاستند و جنگ و جدل خواستند و ميدان ستم را به خيل و حشم طغيان آراستند. کلّما اوقدوا ناراً للحرب اطفأه اللّه. آنچه در قوّه داشتند کم و کسر نگذاشتند و هر اذيّت و جفائی روا داشتند. الحمد للّه نصرت الهی در آن ميدان جلوه کرد. نيران فتنه و فساد را خاموش نمود و نائره غضب درندگان را مخمود کرد. عون و عنايت الهی حفظ و صيانت نمود و حراست و حمايت کرد تا حزب الهی منصور و مظفّر شد و الهامات غيبيّه قلوب اولياء امور را متنبّه و بيدار نمود تا عدل و انصاف مرعی دارند و ظلم و اعتساف را از ميان بردارند و الطاف اعليحضرت شهرياری و عدالت جناب صدارتپناهی مجسّم گشت و حقّانيّت ظاهر و محقّق شد. حال ای ياران الهی با حزب ستمکار به عُدوان مقابلی ننمائيد و در دفع مضرّت دست تطاول نگشائيد. جفا را به وفا مقابلی نمائيد و در مقابل اذيّت به محبّت رفتار کنيد. نهايت مهربانی و بردباری و صبر و تحمّل و خوش‌رفتاری را مرعی و مجری داريد. حزب طغيان آنچه کنند نتائج مضرّه‌اش به خود آنها راجع گردد مانند نفسی که سنگی را به خطّ مستقيم رو به آسمان به مرغ بيگناهی بيندازد آن سنگ از هوا بر سر خود او فرو آيد. پس بايد به حزب طغيان رحم نمود و مروّت فرمود زيرا آنان بر نفس خويش جفا نمودند و مغلوب و مقهور و مغدور و مظلوم نفس امّاره خود گشتند. ستمديده‌اند بايد مرحمت نمود و رحم کرد و چنان به وفا قيام نمود که مرهم زخم آن بيچارگان گردد و دوای درد آن دردمندان شود. ملاحظه نمائيد که چه قدر مظلومند. در دست دشمنی گرفتارند يعنی نفس امّاره که مانند عقاب کاسر که هجوم بر صعوه مظلوم نمايد اين نفس امّاره با صولتی بی‌اندازه ايلغار نمايد و اين بيچارگان نيز اسير و بی‌مجير و بی‌دستگير و ذليل و حقير ماندند و تا ادنی مراتب ذلّ و هوان و خذلان ابدی افتند. پس اسيران را بايد دستگير شد و بيچارگان را بايد مُعين و مجير گشت. مقصود اينست که ياران الهی بايد با ارباب ضوضا و اصحاب غوغا به نهايت مهر و وفا برخيزند بلکه انشاءاللّه سبب تنبّه و تربيت ايشان گردد. سبحان اللّه جاهلان چون تعدّی کنند خود را غالب و مظفّر شمرند و حال آنکه مغلوبيّتی و مقهوريّتی اعظم از اين نيست. آيا هيچ ذلّتی و حقارتی اعظم از تطاول بر نفوس است لا واللّه لکن درندگان افتخار نمايند تبّاً لهم من هذا الخسران المبين. شما ای ياران الهی در هر دمی صد هزار شکرانه به بارگاه احديّت تقديم نمائيد که الحمد للّه در سبيل الهی مورد ستم جاهلان گشتيد و در راه حقّ معرض تعدّی بيخردان و عليکم التّحيّة و الثّنآء. ع ع

منابع