ای ثابت بر ميثاق سواد مکتوب ابراهيم افندی رسيد، تلغراف دکتر نيز واصل، در ميان اين دو کدورت است. جواب نامه کروپر ارسال میشود و همچنين به تلميذش. از مکتوب اخير آثار حزن و کدورت نمايان. به يک تير از ميدان نبايد در رفت. نمیبينی که مصائب و غوائل عبدالبهآء به چه درجه است. با وجود اين الحمد للّه چون بنيان رصين در مقابل تصادم اين همه اين انقلابات به عبوديّت آستان مقدّس قائم. به هيچ وجه فتوری نه. اگر بلائی وارد اين به جهت اين است که شريک و سهيم من باشی و مورد مشقّت گردی. باری قلب محکم دار و مقاومت بلاياء کن. نتيجه را ملاحظه نما. تضييق را به وسعت قلب مقابلی کن. بعضی اوقات گذشت که اين عبد مستغرق در بحر ديون شد. اهل فتور ابواب مصروفی باز نموده بودند که مافوق الطّاقه بود. با وجود اين در نهايت صبر به قرض میگذشت و دارائی میشد تا آنکه خود اظهار استغنا نمودند. بعد به تفريق ديون ادا شد. باری مقصود اينست محزون مباش العاقبة للمتّقين. عنايت جمال قدم با توست. اوقات میگذرد. انشاءاللّه راحت و آسايش حاصل میگردد. غم مخور غمخوار تو من هستم و البهاء عليک فی الاوّل و الآخر. ع ع